یک بام و دو هوای مذاکره؛ از آتشبس غزه تا رفع تحریمها
تحولات اخیر غرب آسیا به ویژه طی هفتههای اخیر تا حد زیادی متاثر از مذاکرات پیدا و پنهان بازیگران منطقهای و کنشگران بینالمللی بوده و پیامدهای کاربست دیپلماسی نیز بعضا مثبت ارزیابی شده است. این در حالی است که برخی در داخل و خارج از کشور بر مبنای استانداردهای دوگانه، رویکردهایی متعارض در این خصوص در پیش گرفتهاند.
تریبون اقتصاد_در واپسین روزهای سال ۱۴۰۱، مذاکرات احیای روابط دیپلماتیک میان جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی که با میانجیگری چینیها به انجام رسید، نقطه عطف جدیدی در تحولات خاورمیانه به ثبت رساند؛ مذاکراتی که نه تنها پیامدهایش را در طیف وسیعی از حوزهها از سیاسی و اقتصادی گرفته تا ورزشی آشکار ساخت بلکه مناسبات خارجی برخی طرفهای ثالث را نیز از خود متاثر کرد.
به گزارش ایرنا، ضربآهنگ سریع دیپلماسی در خاورمیانه تا پیش از «طوفان الاقصی»
احیای روابط دو بازیگر بزرگ خاورمیانه موجب شد تا سعودیها راهی را برای خروج از بحران خودساخته منازعه با همسایه جنوبی یعنی یمن پیدا کنند و از سوی دیگر کشورهایی مانند بحرین و مصر نیز در فضایی جدید به بازتعریف روابطشان با تهران پرداختند.
در سالهای اخیر اما مذاکراتی نیز بین برخی کشورهای عربی منطقه مانند امارات و بحرین با رژیم صهیونیستی تحت عنوان «پیمان ابراهیم» در جریان بود؛ توافقاتی که با ابتکار «دونالد ترامپ» در میانه سپتامیر ۲۰۲۰ (اواخر تابستان ۱۳۹۹) به امضای موافقتنامهای بین این کشورهای عربی به همراه مراکش و سودان با اسرائیل در کاخ سفید انجامید و قرار بود به تدریج عربستان نیز وارد این فرایند شود اما وقوع «طوفان الاقصی» در مهرماه سال گذشته این معادلات را به هم ریخت و آتش جنگ میان «حماس» و دیگر گروههای مقاومت با رژیم صهیونیستی چهره خاورمیانه را تغییر داد.
از دید برخی تحلیلگران مسائل منطقه و بینالملل، این اقدام حماس علاوه بر تلاش برای شکستن حصر نفسگیر نوار غزه و رهایی از فشارهای شدید و همهجانبه رژیم صهیونیستی بر فلسطینیان، با هدف بر هم زدن توافقات ابراهیم صورت گرفت؛ روندی که با ابزارهای دیپلماتیک، مساله فلسطین را در مناسبات میان کشورهای عربی و اسرائیل به حاشیه برده و به منزله مهر تاییدی بر اشغالگری رژیم صهیونیستی در قلب خاورمیانه و اراضی اسلامی بود.
مذاکره برای خاموش کردن آتش جنگ و پایان دادن به جنایات اسرائیل
با گذشت بیش از یک سال از وقوع طوفان الاقصی و به دنبال مذاکرات پر فراز و نشیب و نسبتا طولانی آتشبس میان دو طرف، «محمد بن عبدالرحمان آل ثانی» نخست وزیر و وزیر امور خارجه قطر چهارشنبه شب گذشته از موفقیت تلاشها برای آتشبس در غزه خبر داد و اعلام کرد: اجرای توافق از روز یکشنبه ۱۹ ژانویه (۳۰ بهمن) آغاز میشود و بر اساس توافق، حماس دهها اسیر را در ازای آزادی اسرای فلسطینی آزاد خواهد کرد.
اعلام این خبر موجی از شادی را از غزه گرفته تا دیگر شهرهای منطقه به راه انداخت و با وجود اینکه صهیونیستها حتی پس از نهایی شدن مذاکرات آتشبس، جنایات خود را علیه فلسطینیان متوقف نساختند، امیدواریها به پایان «فاجعه انسانی» در قلب منطقه تا حدی ابرهای سیاه جنگ و خونریزی را از آسمان خاورمیانه کنار زد.
از دید بسیاری، ناکامی اسرائیلیها در نابودسازی حماس و سایر گروههای مقاومت در فلسطین که در توافق آتشبس نمودار شد، پیروزی بزرگی را مقاومت رقم زد.
«امروز دنیا فهمید که صبر مردم غزه و ایستادگی مقاومت فلسطینی، رژیم صهیونیستی را وادار به عقبنشینی کرده است. در کتابها خواهند نوشت که روزی، جماعتی صهیونیست، با فجیعترین جنایات، هزاران زن و کودک را کشتند و در آخر شکست خوردند.»؛ این پیامی بود که در شبکههای اجتماعی منتسب به رهبر معظم انقلاب پس از رویداد اخیر انتشار یافت.
روزهای پرمذاکره در غرب آسیا
کمتر از دو ماه پیش از این یعنی هفتم آذرماه (۲۷ نوامبر ۲۰۲۴) اسرائیلیها به اجرای آتشبسی تن دادند که با «حزب الله» لبنان منعقد ساختند و بنابر اعلان رسانههای مختلف میکوشند تا آن را تمدید کنند.
از جمله نتایج این آتشبس که از دید طیفی از تحلیلگران تاییدی بر ثمربخشی مقاومت حزب الله به رغم ترور و شهادت رهبرانش بود، خود را در رویدادهایی مانند خروج از بنبستهای سیاسی لبنان نشان داد.
هر چند برخی تحلیلگران شکستن طلسم انتخاب رئیسجمهور در لبنان و پس از آن روی کار آمدن نخست وزیر و کابینه جدید در این کشور را ناهمساز با اهداف و منافع حزب الله قلمداد میکنند اما نمیتوان انکار کرد که خروج از دوران بلاتکلیفی سیاسی، متاثر از آتشبس حزب الله با اسرائیل و مذاکرات سیاسی این گروه مقاومت با سایر احزاب و بازیگران سیاسی لبنان بوده است.
برخی حتی تعیین تکلیف تحولات جدید سوریه را که به دست به دست شدن قدرت میان حکومت «بشار اسد» و مخالفانش بدون خونریزی محتمل و گسترده منجر شد، نتیجه و متاثر از رایزنیهای دیپلماتیک میان بازیگران منطقهای میدانند؛ رویدادی که هر چند با شدت و ضعف متفاوت برای تهران، مسکو و حتی پایتختهایی مانند ریاض و قاهره رویدادی نامطلوب بود اما از این منظر که سوریه را حداقل تاکنون در ورطه خشونت افسارگسیخته و کشتوکشتار نیانداخته، مزایایی از کاربرد دیپلماسی را عیان میسازد.
استانداردهای دوگانه مخالفان مذاکرات رفع تحریم
با وجود تمام این رخدادها و در حالی که در کشور ما آتشبس غزه با دیدی مثبت حتی از سوی طیف ضدمذاکره نگریسته میشود اما حملات تندروها علیه مذاکره با غرب با شدت و حدت ادامه دارد؛ مذاکراتی دولت چهاردهم که آشکارا هدف نهاییاش را برونرفت از تنگناهای تحریمی و سامان دادن به اوضاع اقتصادی کشور اعلام داشته و «مسعود پزشکیان» رئیسجمهوری بارها تصریح داشته «به دنبال تعامل سازنده و موثر با جهان بر پایه اصول عزت و حکمت و مصلحت خواهیم بود.»
مخالفتها با اصل مذاکره که شدیدترین حملات را متوجه دولت چهاردهم ساخته است، نوعی اشتراک دیدگاه بین طیفهای تندرو را به تصویر میکشد. در حالی که چهرهای تندروتر از «بنیامین نتانیاهو» در کابینه وی یعنی «ایتامار بن گویر» وزیر امنیت داخلی، در واکنش به انعقاد توافق آتشبس غزه از استعفای اعتراضی خود خبر داده، تندروهای داخلی نیز به ویژه طی روزهای اخیر هیاهویی گسترده را با محوریت ضدیت با هر گونه مذاکره ایران و غرب به راه انداختهاند.
پس از مخالفخوانی گروهی از رسانهها و سیاسیون علیه بررسی مجدد لوایح الحاق به FATF در مجمع تشخیص مصلحت نظام، جنجال اخیر یکی از نمایندگان تهران علیه مذاکره با چاشنی فحاشی علیه آمریکاییها مورد توجه بسیاری قرار گرفت. «مهدی کوچک زاده» در حملاتی شدید علیه «علی عبدالعلی زاده»، «فاطمه مهاجرانی» و «محمدجواد ظریف» مدعی شد این چهرههای دولت چهاردهم قصد دارند کشور را به آمریکا بفروشند.
از سوی دیگر، مصاحبه اخیر پزشکیان با شبکه «ان. بی. سی»، بهانه تازهای را به روزنامه «کیهان» داد تا به مشی تنشزدایانه دولت چهاردهم تاخته و در ادامه فضاسازیهای پیشین خود، مواضع پزشکیان را «اتخاذ موضعی عجیب و تامل برانگیز از سوی رئیسجمهور» و «تداوم مواضع متناقض و در تضاد با سیاستهای کلی نظام و رهبر معظم انقلاب در حوزه سیاست خارجی» توصیف کند.
«حسین شریعتمداری» مدیر مسئول کیهان نیز در یادداشتی با عنوان «آقای پزشکیان! شما صاحب ایران نیستید» کاربرد دیپلماسی برای خروج از تنگنای تحریمها را «خارج از اختیارات» رئیسجمهوری دانست.
به موازات این حملات، حتی فرزند یکی از سخنرانان شناختهشده تهران در صفحه مجازی خود رئیسجمهوری را تلویحا تهدید کرد تا به این ترتیب دماسنج گروههای ضددیپلماسی و مخالف گفتوگو، تب بالای این جریان را نمایان سازد.
وضعیتی که از آن یاد شد آشکارا گویای استانداردهای دوگانه و به عبارتی بهتر یک بام و دو هوای گروههای تندرو را در قبال مذاکره و گفتوگو به عنوان راهی برای برونرفت از مشکلات روابط خارجی کشور است؛ جایی که آتشبس بین گروههای مقاومت با دشمن صهیونیستی به رغم شهادت بیش از ۴۷ هزار نفر در غزه و هزاران نفر دیگر از لبنان و یمن و ... به عنوان یک پیروزی پذیرفته شده است اما حل و فصل اختلافات با دولتی دیگر که حداقل بر اساس موازین بینالملل موجودیت آن را به رسمیت شناختهایم، نماد وادادگی و فروش کشور و حتی خیانت توصیف میشود.