کد مطلب: ۱۳۱۲۶
لینک کوتاه کپی شد

نفت ایران، ثبات مدیریتی ندارد

معاون پیشین وزارت نفت، گفت: در هر جای دنیا به جز ایران، نفت یک صاحب دارد در حالی که در ایران، این‌گونه نیست و مدام در مدیریت نفت بی‌ثباتی است.

تریبون اقتصاد، در ایران مدام در مدیریت نفت بی‌ثباتی است مثلا ما امسال انتخابات ریاست‌جمهوری داریم تا رئیس‌جمهور بخواهد شروع کند و وزیر نفت انتخاب کند، دو سال بعد انتخابات مجلس است، باز همه چیز به هم می‌خورد از اول... بعد این وسط هم یهو کسی مثل آقای احمدی‌نژاد می‌آید که چهار تا وزیر نفت عوض کرده است! این باورنکردنی است!

به گزارش خبرآنلاین، میزگرد «بررسی تاریخی و چشم انداز تاثیرات متقابل سیاست خارجی و نفت» با همکای انتشارات وزارت نفت برگزار شد. در این میزگرد که اجرای آن را سرگه بارسقیان و رضا وثوقی برعهده داشتند، سید مهدی حسینی معاون پیشین وزارت نفت، مسعود فروزنده پژوهشگر تاریخ نفت، علی کاردُر معاون پیشین وزارت نفت و عباس ملکی معاون پیشین وزارت امور خارجه، هر کدام دیدگاه‌های خود را در باب تاثیرات متقابل سیاست خارجی و نفت بیان کردند.

در ابتدای این نشست رضا وثوقی با بیان این‌که انتشارات وزارت نفت در دولت جدید رویکرد تازه‌ای را در پیش گرفته درباره‌ی انگیزه‌ی برگزاری این میزگرد گفت: انتشارات وزارت نفت قصد دارد مجموعه کتاب‌هایی را با عنوان نفت و روابط خارجی ایران و آثار متقابل نفت و سیاست خارجی بر یکدیگر از دوران آغازین نفت تا زمان فعلی به صورت سندپژوهی و با رهیافت تحقیقی و تفهمی تدوین کند. گروهی از نویسندگان مسئولیت این کار را بر عهده گرفته‌اند، اما در همان ابتدا به این نتیجه رسیدیم که برای تدوین این مجموعه نیازمند راهنمایی کارشناسان این حوزه هستیم. دوستانی که امروز در این‌جا خدمت‌شان هستیم درواقع همان اساتید راهنمای ما هستند.

در ادامه سرگه بارسقیان با برشمردن بزنگاه‌های تاریخی مسئله‌ی نفت در ایران از آغاز کشف تا دوران معاصر، این پرسش‌ها را مطرح کرد که «اگر قرار باشد تصویری از پیوستگی نفت و سیاست خارجی داشته باشیم، هر کدام از بزرگواران چه مواردی را در آن پررنگ‌تر می‌بینند؟ به چه موضوعاتی باید توجه بیش‌تری کرد؟ و اصولا چطور می‌شود یک پژوهش سنگین و وزین در این زمینه تدوین کرد که بتواند همه‌ی این دوره‌ها را در خود داشته باشد؟»

روزی شاگرد اول اوپک بودیم

سید مهدی حسینی پیش در پاسخ به پرسش‌های مطرح شده، با بیان این‌که یکی از کمبودهای ما در حوزه‌ی نفت تدوین چنین مجموعه‌ای بوده است، شروع این پروژه را از سوی انتشارات وزارت نفت امری نیکو توصیف کرد و گفت: درباره‌ی تاریخ نفت، اثرگذاری آن بر سیاست خارجی و اثرگذاری سیاست خارجی بر نفت، از زمان قاجار تا مقطع انقلاب اسناد و مدارک خوبی در اختیار داریم. کتاب‌های خوبی در این زمینه وجود دارد مثل «کتاب سیاه»، «کتاب سفید»، «پیدایش اوپک» و... اما برای مقطع بعد از انقلاب در این زمینه پژوهش چندانی نداریم و به اعتقاد من در این زمینه چندان کار نشده است. اگر چنین کاری انجام شود، آن وقت خواهیم دید که چقدر نفت در تنظیم دیپلماسی کشور اثر دارد.

وی در ادامه یکی از نکات مورد غفلت قرار گرفته در تاریخ نفت در مقطع بعد از انقلاب را حل دعاوی مربوط به آن دانست: ما بعد از انقلاب با کمک دیپلماسی تمامی دعاوی و گرفتاری‌هایی را که با شرکت‌های نفتی عضو کنسرسیوم و.. داشتیم، از طریق مذاکره و دیپلماسی حل و فصل کردیم و به گمان من این کار را خیلی هم خوب انجام دادیم.

حسینی دیپلماسی را استفاده از مزیت‌های نسبی هر کشور خواند و با برشمردن ذخایر عظیم نفت و گاز، موقعیت استراتژیک ایران از نظر قرار گرفتن آن در مسیر انتقال انرژی، موقعیت نظامی و... به عنوان مزیت‌های ایران، افزود: ما می‌بینیم که کشورهای همسایه ما مثل عربستان و... چقدر از مزیت‌های نسبی‌ خود در جهت تنظیم روابط بین‌الملل و اثرگذاری در سازمان‌های بین‌المللی استفاده می‌کنند. سازمان‌های بین‌المللی مثل اوپک و... سازمان‌هایی اثرگذار هستند. روزی ما شاگرد اول اوپک بودیم ولی امروز نمی‌دانم چندم هستیم ولی دیگران شاگرد اول هستند و ما دیگر اول نیستیم.

گروه‌های نفتی بیش‌ترین استفاده را از برجام بردند

کاردر بحث خود را با فلش‌بک به دوران برجام آغاز کرد و با بیان این‌که تمام فعالیتش در حوزه‌ی نفت از دوره ابتدای شروع برجام تا نقطه آخری که ترامپ آن را برهم زد، بوده است، گفت: در این دوره قراردادهای فراوانی منعقد شد و به تعبیر دکتر ظریف (این جمله را مستقیما به من گفتند) تنها گروهی که بیش‌ترین استفاده را از دوره‌ی برجام کرد شرکت ملی نفت ایران بود. در این دوره حدود یازده موافقت‌نامه HOA و سه قرارداد رسمی بین‌المللی منعقد شد.

کاردر در ادامه در پاسخ به این پرسش که «آیا ظرفیت نفتی ایران در دوره‌ی برجام تبدیل به موتوری برای بهبود روابط خارجی شد؟» گفت: از این زاویه نگاه کنیم که بخش خارجی یک بستر فراهم کرده بود؛ ولی در این‌جا ما لیدرشیپی نداشتیم. درواقع اگر فضای خارجی به وجود نمی‌آمد، ما نمی‌توانستیم در آن بازی کنیم. فضای خارجی را بخش امور خارجه ایجاد کرد و ما توانستیم از آن فرصت استفاده کنیم.

وی افزود: استنباط من از مذاکرات با تمام مدیران عامل شرکت‌های نفتی در آن برهه این بود که می‌خواهند ایران را هم در سبدشان داشته باشند اما این‌گونه نبود که جای وسیعی برای آن باز کرده باشند. نمونه‌اش هم این‌که همه‌شان می‌گفتند ما از «کردیت اجنسی»‌های‌مان پوشش می‌گیریم و گرفتند. در حالی که قبلا این‌گونه نبود. معنایش این بود که همکاری با ایران را همراه با ریسک ارزیابی می‌کنند. می‌گفتند اگر اسنپ‌بک پیش آمد ما با یک عدد کوچکی ایران را ترک می‌کنیم. یعنی پیش‌بینی‌های خروج و... داشتند. معمولا در قراردادها کمتر مکانیزمی برای خروج طراحی می‌شود در حالی که این دفعه ما در آی‌پی‌سی مکانیزم خروج در نظر گرفتیم، و مدلی را برای نحوه‌ی خروج شرکا طراحی کردیم.

کاردر با نگاه به آینده اظهار داشت: نگاه کلی من این است که با وجود این‌که با جا باز کردن انرژی‌های تجدیدپذیر تقاضا برای انرژی‌های فسیلی کاهشی شده است، ما همچنان در حوزه‌ی انرژی می‌توانیم از پستانسیل‌های‌مان استفاده کنیم. ما به‌راحتی ظرفیت تولید ۸ میلیون بشکه در روز داریم. اگر به چنین موقعیتی برسیم دوباره می‌توانیم سهم‌مان را از این بازار بگیریم. پیشنهاد مشخص من این است که چون قیمت تمام‌شده‌ی نفت در ایران ارزان، و امکان دسترسی از چهار میلیون به هشت میلیون فراهم است، ما این پتانسیل را داریم که در بازار جهانی حضور پیدا کنیم و سهم خود را بگیریم.

اکنون گفتمان‌های حاکم اجازه‌ ظهور و بروز نفتی نمی‌دهد

فروزنده، بحث خود را با تحلیل دیدگاه‌های کاردر آغاز کرد و گفت: نظریه‌ی آقای مهندس کاردر، همان نظریه‌ی دهه‌ی چهل است که پوزیتیوست‌ها یا لیبرال‌های پهلوی دوم به دنبالش بودند و شاه هم دیپلماسی را برای بالا بردن ظرفیت تولید فراهم می‌کرد. درواقع شاه بازیگری بود که ساختار درست کرد. مهندس کاردر نیز در چهارچوب کارگزار - ساختار صحبت می‌کند، می‌گوید اگر سیاست خارجی بتواند برای من مارکت را فراهم کند، من کارگزار می‌توانم تولید را بالا ببرم. ایشان درست عین دهه ۴۰ و ۵۰ صحبت می‌کند؛ ولی باید یادمان باشد که اکنون سیاست‌ها و گفتمان‌های حاکم اجازه ظهور چنین گفتمانی را در نفت نمی‌دهد. به قول توماس فریدمن (روزنامه‌نگار) نفت هرگاه در کشورهای ایدئولوژیک به افزایش تولید ودرآمد بالا برسد، نظم جهانی را تخریب می‌کند؛ مثل قطر، عربستان، ایران و حتی روسیه.

فروزنده سپس به بخش دوم سخنان کاردر درباره‌ی نقش انرژی‌های تجدیدپذیر در آینده اشاره کرد و افزود: اما قسمتی که می‌فرمایند ما می‌توانیم در این دوره‌ی گذار از درآمد نفت برای انرژی‌های تجدیدپذیر استفاده کنیم، بله، الان همه‌ی شرکت‌های اصلی نفتی یک بخش انرژی‌های تجدیدپذیر دارند که چپ‌شان پر باشد. تمام آینده‌شناسی‌ها حکایت از این می‌کند که نفت یعنی انرژی فسیلی به سوی سقوط است و انرژی‌های تجدیدپذیر رو به صعود. یک نگاه دیگر هم این را تقویت می‌کند، در واقع انرژی فسیلی با دنیای حاضر تطابق ندارد. دنیای حاضر دارد به سمت حذف شکاف‌های جنسیتی، اجتماعی، مرکز پیرامون، و نوعی از برابری‌سازی‌ها می‌رود ولی شرکت‌های نفتی فسیلی همه پشت دست راست افراطی جهان هستند و اصلا نمی‌خواهند که آن نگاه دموکراتیزه در دولت‌ها اعم از دولت‌ها و شرکت‌های نفتی به وجود بیاید. درواقع دو پارادایم در تضاد با هم، یعنی فسیلی‌ها و تجدیدپذیرها در حال تلاش برای تصاحب جهان‌اند. آیا هرگز باورمان می‌شد که یک راست افراطی مثل ترامپ از پلتفرم‌های چندوجهی، سایبری‌ها و غول‌های تکنولوژی و... حمایت کند. اصلا باور کردنی نبود! الان جف، ایلان ماسک و... همه رفته‌اند پشت ترامپ. آیا باورمان می‌شد که روزی راست افراطی این‌قدر بتواند در جهان از سویی نیروی کارگر و از سوی دیگر مغز متفکر شرکت‌های بزرگ را در اختیار خود بگیرد.؟!

در این بخش از میزگرد و در پایان سخنان فروزند، حسینی با بیان این‌که در جریان برجام دیپلماسی زمینه را برای شرکت‌های نفتی فراهم کرد. درباره‌ی وضعیت نفت ایران در برهه‌ی برجام که خودش نیز یکی از دست‌اندرکاران آن بوده گفت: یادم است بعد از این‌که برجام امضا شد، آقای ظریف به من گفتند مذاکره با شرکت‌ها را هم تو انجام بده، من واقعا فرصت سر خاراندن نداشتم یعنی شرکت‌ها این‌طور آمدند و شروع کردن به مذاکره با ما. ما حتی بعضی از قراردادها را نهایی کرده بودیم، مثل قرارداد با ژاپنی‌ها؛ ولی آن موقع نفت هم به کمک دیپلماسی رفت. چگونه؟ شاید خود آقای دکتر ظریف هم خبر نداشته باشد که ما این‌گونه به او کمک کردیم. همان موقعی که مذاکرات برجام در حال انجام بود ما طراحی مدل آی‌پی‌سی را آغاز کرده بودیم و عمدا بسیار پر سر و صدا کار کردیم. نکته مهم این بود که بنا شد یک کنفرانس بین‌المللی برای معرفی آی‌پی‌سی در لندن برگزار کنیم. اما در مقطعی فکر کردیم حالا که آقای ظریف در حال مذاکره است و طرف او نیز آمریکایی‌ها هستند، ما اگر بخواهم به ایشان کمک کنیم باید لابی نفتی آمریکایی را راه بیندازیم. بر این اساس تصمیم گرفتیم کنفرانس را به جای لندن در هیوستون آمریکا برگزار کنیم. شرکت‌های نفتی آمریکایی و لابی نفتی آمریکایی هم به‌شدت از این تصمیم استقبال کردند. حتی شروع کردند به رزرو هتل و سالن برای برگزاری اجلاس. ولی متاسفانه مذاکرات آقای ظریف مقاطعی عقب می‌افتاد، آن‌ها مدام زمان رزورهای‌شان را تغییر می‌دادند و هزینه می‌کردند. متاسفانه چندین بار مذاکرات عقب افتاد و دیگر نمی‌توانست بیش‌تر از آن قابل تحمل باشد. یادم است که آن موقع (هنوز برجام امضا نشده بود) از آمریکایی‌ها خواستم که ما اجلاس‌مان را برگزار کنیم، اما پاسخ آن‌های این بود که در شرایط تحریم شرکت‌های آمریکایی نمی‌آیند و این‌گونه آن پروژه شکست خورد.

حسینی سپس به مزیت‌ها و ظرفیت‌های نفت و گاز ایران اشاره کرد: هزینه‌ی تولید ما پایین و ذخایرمان هم بسیار خوب است، چیزی در حدود ۶۰۰ میلیارد بشکه نفت درجا داریم که با تکنولوژی‌ فعلی روزانه ۱۵۰ میلیون بشکه قابل استخراج است و قطعا می‌توانیم با آمدن تکنولوژی‌های جدید آن را به بالای دویست میلیون برسانیم. در مورد ذخایر گاز نیز در دنیا یا اول هستیم یا دوم.

او درباره‌ی کاهشی شدن تقاضا برای انرژی‌های فسیلی و جایگزینی آن با انرژی‌های تجدید پذیر نیز معتقد بود که همچنان نفت و گاز سهم بالا را در بازار خواهند داشت: عمل هنوز مجموع نفت و گاز می‌توانند در تقاضاهای بین‌المللی و مصرف دنیا ماکسیمم باشند. این را از روی محاسباتی که انجام داده‌ام می‌گویم بنابراین خیلی از توسعه‌ی میادین نفتی‌مان نترسیم. ما باید میادین نفتی‌مان را توسعه دهیم و به بیش‌ترین ظرفیت ممکن برسانیم. قطعا روی دست‌مان نمی‌ماند.

نفت و سیاست خارجی حتما رابطه قوی دارند

عباس ملکی، دیپلمات پیشین کشورمان نیز درباره‌ی ارتباط نفت و دیپلماسی گفت: وقتی در مورد نفت و گاز صحبت می‌کنیم، خب این‌ها دو کالا هستند، اول از همه باید قیمت‌شان را بدانیم. الان قیمت نفت خام برنت ۸۱ دلار و ۶۳ سنت است. آقایان مهندس کاردر و حسینی به درستی گفتند که ما نفت را خیلی ارزان تولید می‌کنیم. بنابراین برمی‌گردیم به اقتصاد، اقتصاد می‌گوید که قیمت هر کالایی برابر است با هزینه‌ی نهایی آن کالا، اگر هزینه‌ی نهایی نفت ایران مثلا چیزی حدود ۸ دلار است، یا در عربستان ۱۰ دلار، بین این ۱۰ دلار و ۸۰ دلار چیست؟ این موضوعی مهم است. از این‌جا می‌خواهم بگویم این اتفاقا همان سیاست خارجی است. یعنی چه؟ ادوارد سعید می‌گفت «من بین شرق‌شناسی و امپریالیزم تفاوتی نمی‌بینم.» یعنی اویی که نگاه می‌کند به ایران و دهنش آب می‌افتد که چقدر نفت و گاز دارد، در همان لحظه دارد فکر می‌کند که چقدر می‌تواند سوار این کشور شود. یعنی این دو حتما رابطه‌ی نزدیک و قوی دارند. اگر شما مثلث رانت، نفرین منابع و بیماری هلندی را با هم ببینید آن وقت متوجه می‌شوید که اتفاقا  نفت کاملا یک کالای سیاسی است. اگر مثلا مثل برنج بود، لزومی نداشت این قدر فاصله بین هزینه و قیمت داشته باشد. شما نمی‌توانید به جز این‌که نگاه منافع ملی به نفت و گاز خود داشته باشید از آن صیانت کنید.

ملکی در ادامه به آسیب‌شناسی نفت ایران پرداخت و گفت: آقای مهندس کاردر چند بار گفتند که در بیزینس این کار را دنبال کنیم و... این بسیار خوب است؛ یعنی من و بقیه افراد در بخش سیاست خارجی همیشه توصیه‌مان این بود که نفت را بگذاریم به کار خودش؛ یعنی روال و احکام و قوانین و مقررات و ضوابط بازار، اما عرض بنده این است که اگر شما به دنیا نگاه کنید، در هیچ جای دنیا نفت دست بخش خصوصی نیست. این را به ضرس قاطع می‌گویم. در هیچ جای دنیا مسئله انرژی دست بخش خصوصی نیست (تنها و تنها یک کشور شیلی بود که می‌خواست آموزه‌های مکتب شیکاگو را  اجرا کند، که آن هم از بین رفت) چرا؟ چون این مسئله سیاسی است، فقط در بازار نیست. رئیس آرامکو کیست؟ پسر پادشاه، کرسنت متعلق به چه کسی بود؟ شیخ سلطان. در هر جای دنیا به جز ایران نفت یک صاحب دارد. این خیلی مهم است. در حالی که در ایران این‌گونه نیست و مدام در مدیریت نفت بی‌ثباتی است مثلا ما امسال انتخابات ریاست‌جمهوری داریم تا رئیس‌جمهور بخواهد شروع کند و وزیر نفت انتخاب کند، دو سال بعد انتخابات مجلس است، باز همه چیز به هم می‌خورد از اول، دو سال بعد باز انتخابات ریاست‌جمهوری. بعد این وسط هم یهو کسی مثل آقای احمدی‌نژاد می‌آید که چهار تا وزیر نفت عوض کرده است! این باورنکردنی است! بنابراین اگر بخواهیم که سیاست خارجی و نفت را با هم مقایسه کنیم، سیاست خارجی همان نفت است و نفت هم همان سیاست خارجی است. اگر حاکمیت حواسش نباشد که این دو را در بالاترین سطوح هر روز صبح نگاه کند، وضعیت می‌شود همینی که الان هست. چون جایی است که یک‌دفعه می‌تواند برای هر بشکه ۷۰ دلار به کسی سود برساند. مثلا طرف در جایی در بخش بین‌المللی نفت مسئولیتی داشت می‌آمد به ما می‌گفت که به این آقا نفت بدهید، می‌گفتیم نفت می‌خواهد بیاید تقاضا بدهد، مذاکره و... می‌گفتند نه بدهید، او آدم خیلی خوبی است! چرا باید به آدب خیلی خوب نفت داد؟!

ملکی در آخر به بحث انرژی‌های تجدیدپذیر و جایگزینی آن با نفت نیز اشاره کرد و با نگاهی انتقادی به این ماجرا اظهار داشت: آقای مهندس کاردر راجع به آینده صحبت کردند من این را هم بگویم نفت خام و گاز طبیعی حالا حالاها با بشر هست. آن‌هایی که دارند می‌گویند تجدیدپذیر را جلو ببریم و... نصف کار خودشان با زغال‌سنگ و نفت است و مهم‌ترین‌شان آلمان است. به نظرم می‌رسد که یک مقدار زیادی از آن تبلیغات برای کشورهایی مثل ما، امارات و عربستان است که هزینه‌های لابراتوراهای این کار را بپردازیم. امارات پول مصدرسازی و... را می‌دهد یا عربستان... این‌ها پیشرفت بشری است عیبی هم ندارد، ولی خود آن‌ها در پس پرده اصلا از نفت و گاز دل نکنده‌اند. اگر خاطرتان باشد ۲۰۱۷ یک مصوبه‌ای داشدند در جی ۷ که همه‌ی بانک‌ها را موظف می‌کرد به گاز طبیعی دیگر وام ندهند. در حالی که در ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ که روسیه به اوکراین حمله کرد این مصوبه را لغو کردند. گفتند اتفاقا گاز طبیعی انرژی پاک است! یعنی گاز طبیعی را با یک معلق از انرژی‌های آلوده‌کننده درآوردند گذاشتند در انرژی‌های پاک. آن وقت من، شهردار تهران و وزیر صمت گول آن‌ها را می‌خوریم، جایی که هنوز نتوانسته‌ایم CNG و... درست کنیم، شهردار تهران آمده دستگاه شارژ برقی خودرو گذاشته! بعد چند صد تاکسی برقی واگذار کرده! راننده‌ی تاکسی به من می‌گوید که «این تاکسی شمیران نمی‌رود، یعنی سربالایی نمی‌رود! دوم این‌که باتری آن چون چینی است سه ساله تمام می‌شود و ۵۰۰ میلیون تومان هم هزینه‌اش است، و سوم این‌که ۱۸ میلیون تومان هم قسط این تاکسی است، من چطوری با این کار کنم؟!» خوب مرد حسابی جای این می‌آمدی CNG را بیش‌تر می‌کردی. بعد تا بگویی می‌گویند گاز نداریم! خوب اگر گاز نداریم بیا الان با هم برویم در اندرزگو ببینید که تمام فروشگاه‌ها در فضای باز از مشعل‌های گازی برای گرمادهی استفاده می‌کنند. بر خلاف آن چیزی که دولت ایران ادعا می‌کند خیلی قوی است، دولت ایران خیلی ضعیف است و حتی نمی‌تواند اجازه ندهد یک مغازه‌ی یک متر در یک متر این‌طور گاز را هدر ندهد.

سه نگرش کلان نفتی در تاریخ ایران

فروزنده در پایان از سه نگرش کلان در تاریخ نفت ایران و یک نگرشی که خود به آن رسیده سخن گفت: نگرش اول می‌گوید که نفت عامل سیطره‌ی بیگانه است. این را چپگرایان می‌گویند. تمام حوادثی که در سال‌های ۱۳۰۴، ۱۳۰۵ و ۱۳۰۶ و اعتصاب‌های ۱۳۰۸، ۱۳۲۵ و ۱۳۳۰ رخ داد، نهضت ملی نفت، حزب توده، شورای روستا، اتحادیه مرکزی تا وقتی که کنسرسیوم می‌آید، محصول این نگرش است. این نگرش نفت را عامل بدبختی کشور ایران می‌داند. بعد از انقلاب نیز اولین بزنگاه این نگرش ۱۸ دی ۱۳۵۸ است که تمام شرکت‌های نفتی را کان لن یکن اعلام می‌کنند، دومین نقطه‌ی عطف هم قانون ۱۳۶۶ است، که می‌گوید سرمایه‌گذاری خارجی ممنوع، اصلا این ثروت خارجی که بیاید ما بدبخت می‌شویم! لیبرال می‌شویم! ایدئولوژی‌مان از دست می‌رود! براساس این نگرش الان هم که آقای مهندس کاردر می‌گوید ۸ میلیون بشکه آمریکایی است، غرب‌پرست است و می‌خواهد کشور را بدبخت کند!

نگرش دوم که این دو فرد (حسینی و کاردر) از آن نحله هستند، می‌گوید نفت عامل توسعه و رفاه کشور و افزایش‌دهنده‌ی قدرت بازیگری دولت در ساختار جهانی است. این‌ها یک نگاه پوزیتویستی به تاریخ دارند، در پوزیتیویسم پهلوی هم گیر کرده‌اند، من هم تقریبا به چنین نگاهی در تاریخ‌نگاری اعتقاد دارم و تبیین علی می‌کنم و می‌گویم وقتی که شما درآمدی داری خرج شیرموز مدرسه‌ی بچه‌ها و ساخت خانه‌ی کارگران در چهارصد دستگاه را می‌دهی، یعنی نفت عامل توسعه است. به این نگاه، می‌گویند نگاه لیبرالی.

نگرش سوم نفت را سلاح سیاسی و عال مقاومت در برابر نظم جهانی می‌داند که از زمان احمدی‌نژاد متوجه ظهورش هستید. به قول فریدمن می‌گوید هرگاه پول نفت به دست آدم‌هایی افراطی بیفتد می‌خواهند نظم جهان را به هم بزنند. این روش‌شناسی توماس فریدمن می‌گوید وقتی (از نظر پوزیتیویستی درست هم می‌گوید) پول نفت زیاد بیاید تو قدرت می‌گیری، شاخ و شانه می‌کشی چه شاه باشی، چه احمدی‌نژاد فرق نمی‌کند، این پول نفت است که چپت را پر می‌کند. شاه هم وقتی وضعش از نظر درآمدهای نفتی خیلی خوب شد گفت «چشم‌آبی‌ها» و آن‌ها هم فاتحه‌اش را خواندند.

این پژوهشگر تاریخ نگرش چهارمی را هم مسئله‌ی نفت معرفی کرد: من می‌گویم یکی از مولفه‌های محکم ناسیونالیزم در ایران در دولت مدرن پهلوی اول و جلوتر که می‌آید و... نفت است. نمونه‌اش در جریان نهضت ملی شدن و... پس نفت خود یک دستمایه برای قوی کردن ناسیونالیزم است... بعد از انقلاب که انرژی‌های فسیلی ضعیف می‌شوند، تصمیم می‌گیرند انرژی هسته‌ای را جایگزین آن کنند چون دیگر ناسیونالیزم برآمده از نفت جواب نمی‌دهد. انرژی هسته‌ای می‌آید تبدیل به یک گفتمان می‌شود، همه‌ی ما احساس همبستگی پیدا می‌کنیم و یک انگاره درست می‌شود. بنابراین در طول تاریخ یکصد ساله انرژی فسیلی و انرژی هسته‌ای انگاره‌سازی بود برای وحدت ملی.

بیشتر بخوانید
دیدگاه
پربازدیدترین مطالب
تازه‌ترین عناوین