بیست هزار ترمینال استارلینک در ایران فعال است / مساله فیلترینگ در ایران پیچیده شده
یک کارشناس امنیت شبکه، گفت: طبق گزارش فوربس، بیست هزار ترمینال استارلینک در ایران فعال است؛ اگر این عدد گسترش پیدا کند جلوگیری از این مساله بسیار سخت میشود.
تریبون اقتصاد، محسن طهماسبی، معتقد است: سیستم فیلترینگ در ایران برای جلوگیری از عملکرد و کار کردن فیلترشکنها، کل ترافیک اینترنت و کل ترافیک شبکه را دستکاری میکند و این باعث شده که کیفیت کلی شبکه پایین بیاید. پس وقتی داریم درباره بهبود شرایط شبکه اینترنت ایران صحبت میکنیم باید به این مساله توجه داشته باشیم که رفع فیلتر ده یا بیست پلتفرم هیچ کمکی چون سیستم فیلترینگ همچنان به آن رویکرد فنی سابق کار و شبکه را خراب میکند.
به گزارش تجارت نیوز، مساله فیلترینگ در ایران دیگر ساده نیست و با موضوعات مختلفی پیوند خورده است. پیچیدگیهای مربوط به خود را دارد و نهادهای مختلفی را به خود مشغول داشته و حتی امروزه با شکلگیری شغل جدیدی موجه هستیم و آن، مربوط به پروسه دور زدن فیلترینگ و تامین فیلترشکن کاربران میشود.
بازار غیررسمی فیلترشکن با گردش مالی حجیم مدتها میشود موضوع بحث کارشناسان بسیاری قرار گرفته است. شبکهای که احتمالا بیش از ۶۰ همت گردش مالی داشته باشد.
فیلترینگ فقط بحث مافیای فیلترشکن را پیش نمیکشد. در این میان حتما موافقان فیلترینگ و طرح صیانت و از آنطرف، مخالفان آن مورد توجه قرار میگیرند.
موافقان فیلترینگ بعد از ناآرامیهای اجتماعی سالهای اخیر اعمال محدودیت بر پلتفرمها و شبکههای اجتماعی را مرتبط به بحثهای امنیتی دانسته و بر ضرورت آن تاکید داشتهاند. این مساله درحالی است که اینترنت به عنوان بستر اقتصاد دیجیتال بهشمار میرود. دسترسی به اینترنت آزاد برای کسبوکارها ضروری است و قطعا افزایش تقاضا برای فیلترشکن، بیانگر وجود همین ضرورت در میان کاربران است.
فیلتر شدن شبکههایی مانند اینستاگرام و تلگرام ضربههایی جدی به بدنه اقتصاد دیجیتال کشور وارد کرده و نبود راه جایگزین آسیب را بدون درمان باقی گذاشته است. آسیب به بدنه اقتصاد دیجیتال منحصر به محدودیت بر دسترسی به اینترنت نیست. فیلترینگ و فیلترشکنها شبکه اینترنت را آلوده کرده و مسیر اتصال را مختل و ناامن میکند.
بحث دیگری که در این میان بهوجود میآید، به بینسبتی مصوبه شورای عالی فضای مجازی با زمانه ارتباط دارد. واتساپ و گوگلپلی درحالی رفع فیلتر شدند که اینترنت ماهوارهای با سرعت فزایندهای در حال رشد است استارلینک در ایران بیش از ۳۰ هزار کاربر دارد. رشد استارلینک میتواند بهکلی شرایط فیلترینگ را در ایران دستخوش تغییرات بنیادی کند.
در ادامه و پیگیری مسیری که پیش از این آغاز شده بود، سراغ کارشناس دیگری رفتیم تا ابعاد تازهای از مباحث مطرح شده پیرامون مصوبه شورای عالی فضای مجازی عیان گردد.
در گفتوگو با محسن طهماسبی، کارشناس امنیت شبکه، که مشروح آن در ادامه این گزارش آمده است، به مسائلی که ذیل مقدمه ذکر شد، پرداخته است.
فیلترینگ به اقتصاد دیجیتال کشور آسیب وارد کرده است. این حرف تازهای نیست. حتی دولت قبل به ضرورت رفع فیلتر گوگلپلی پی برده بود. آسیبی که فیلترینگ به اکوسیستم اقتصاد دیجیتال وارد کرده را چطور ارزیابی میکنید؟
مسالهای که وجود دارد این است که حالا به هر دلیلی اولا کسبوکارها در ایران دچار مشکل هستند. با این وضعیت شبکه، توسعه اقتصاد دیجیتال ممکن نیست. منظور ما فقط این نیست که یوزرها یا کاربران عادی در ارتباط با این سرویسها دچار مشکل شدهاند بلکه در پشت زمینه در مسائل فنی هم ما به خاطر وضعیت اینترنت و شبکه درگیر مشکلات هستیم. ما به خاطر ارتباط ضعیف برنامهنویسها با اینترنت و شبکه جهانی دچار مشکل هستیم و این یکی از چالشهای بزرگ بوده و مدتهاست که دارد به نهادهای حاکمیتی منتقل میشود.
مساله رفع فیلترینگ در حال حاضر نسبتی با مساله زمان که اینترنت ماهوارهای استارلینک است، ندارد. حاکمیت این بینسبتی را چگونه درک کرده است؟ توجه نکردن به استارلینک چه معنیای دارد؟
به نظر میرسد حداقل یک بخش از حاکمیت خطر استارلینک را درک کرده است. کسانی که در دهه هشتاد یا نود کار امواج رادیویی و مخابراتی میکردند میدانند که آن زمان ارتباط از طریق فرکانسها و امواج موج کوتاه همردیف جاسوسی بود. ارتباط استارلینک با این مساله چیست؟ جمهوری اسلامی و هر حاکمیت دیگری این مساله را خیلی جدی میگیرد که کانالهای ارتباطی از جمله تلفن و اینترنت از مسیرهای تحت کنترل و حاکمیتپذیر عبور کند. این حاکمیتپذیری به این معنی است که مثلا در آبان 1398 تصمیم میگیرد با وجود این که فیلترینگ همان زمان هم وجود داشته، اینترنت و شبکه بینالملل را قطع کند. این اتفاق حاصل همین حاکمیتپذیری است.
امروزه با وجود فیلترینگ و با وجود اینکه مردم از طریق ویپیانها و فیلترشکنها هنوز دسترسی آزاد به اینترنت دارند اما در نهایت مسیر ارتباطی اینترنت تحت کنترل و حاکمیتپذیر است و میتواند قطع شود. اما استارلینک اینگونه نیست. ما در مورد بحث بسیار جدی خارج شدن مسیر ارتباطی اینترنت از دسترس حاکمیت صحبت میکنیم. به همین خاطر، این مساله میتواند برای مسئولان ترسناک باشد.
بنابراین رفع فیلترینگ نتیجه توسعه و پشیرفت استارلینک یا اینترنت ماهوارهای است؟
بله، حالا به خاطر همین یک عدهای به دنبال این هستند که یک مقداری از فشاری که روی مردم وارد میشود بکاهند تا مردم همچنان از این مسیر ارتباطی حاکمیتپذیر به اینترنت دسترسی داشته باشند. طبیعتا کم کردن این فشار میشود شل کردن پیچ فیلترینگ. اما کاری که در حال انجام آن هستند بسیار غیر استاندارد است. چرا؟ به خاطر اینکه بارها و بارها گفته شده اختلال در شبکه و اینترنت ایران داریم و بحث صرفا محدودیت دسترسی پلتفرمها نیست.
سیستم فیلترینگ در ایران برای جلوگیری از عملکرد و کار کردن فیلترشکنها، کل ترافیک اینترنت و کل ترافیک شبکه را دستکاری میکند و این باعث شده که کیفیت کلی شبکه پایین بیاید. پس وقتی داریم درباره بهبود شرایط شبکه اینترنت ایران صحبت میکنیم باید به این مساله توجه داشته باشیم که رفع فیلتر ده یا بیست پلتفرم هیچ کمکی چون سیستم فیلترینگ همچنان به آن رویکرد فنی سابق کار و شبکه را خراب میکند.
مساله دیگر اینکه ظاهرا به این نتیجه رسیدهاند که ما همچنان مایل به پذیرش هزینه رفع فیلترینگ پلتفرمهایی مثل توییتر، یوتیوب، اینستاگرام و... هم نیستیم. پس چه کار میکنیم؟ بیاییم به نحوی دسترسی مردم را به اینها ایجاد کنیم اما حالا که شرکتهای آنها مانند کشورهای دیگر با ما همکاری نمیکنند مجبوریم خودمان حاکمیتمان را بر آن اعمال کنیم که میشود همان مساله پوستهها. این مساله، مساله بسیار خطرناکی است. نمونهاش را شما در ماجرای تلگرام طلایی دیدید.
مصوبه شورای عالی فضای مجازی 32 بند دارد که بخش قابل توجهی از آن منتشر نشده است. آنچه که در رسانهها از جزئیات این مصوبه دست به دست شده، نشان از فصل جدیدی از ارائه تسهیلات به پلتفرمها و پیامرسانهای خارجی دارد. سیاست فیلترینگ شکست خورده، دوره گذار به پیامرسان داخلی محقق نشده و حالا حاکمیت باز هم برای توسعه پیامرسانهای داخلی سرمایهگذاری میکند. شما این وضعیت را چگونه میبیند؟
اولین چیزی که باید دنبال کرد مساله تعارض منافع است. اگر اشتباه نکنم ما الان در شورای عالی فضای مجازی شخصی داریم که در دهه هشتاد و دهه نود معروف بود به پدر فیلترینگ ایران. من تعجب نمیکنم اگر روزی با مستندات بفهمیم که یک تعارض منافع در اینجا وجود داشته است.
اما اگر این مساله را کنار بگذاریم، موضوع بعدیای که وجود دارد این است که ما زمان وزارت محمدجواد آذریجهرمی هم این دعواها را داشتیم. یعنی فشار میآوردند به آقای جهرمی که شما باید بروید از پلتفرمها و سکوهای داخلی حمایت کنید. حمایت مالی کنید و وام بدهید، اعتبار و زیرساخت بدهید. همانطور که خودتان هم اشاره کردید تمام این کمکها شکست خورد و شکستش را هم در آن زمان به وزیر ارتباط وقت نسبت دادند که به اندازه کافی حمایت نکرده است. در دوره آقای زارعپور همین حمایتها ادامه پیدا کرد. باز هم نتیجهای که میخواستند حاصل نشد. تفاوت عمدهای که وجود دارد در آن متنی است که از این مصوبه ظاهرا درز پیدا کرده و به ارائه خدمات انحصاری به مدت محدود اشاره میکند.
مصوبه 32 بندی شورای عالی فضای مجازی به شکل کامل منتشر نشد و اسکرینشاتی از محتوای آن دست به دست شد. یک عده این اسکرینشات را تکذیب کردند اما در توییت رئیس سازمان تبلیفات اسلامی به همین 32 بند اشاره شده بود. در این اسکرینشات به تقویت سکوهای داخلی توسط نهادهای حاکمیتی و بخش خصوصی، ارائه سرویسهای جدید تحریمشکن و ارائه انحصاری خدمات الکترونیکی دولت در سکوهای داخلی اشاره شده است. اصرار بر این سیاست از چه چیزی نشات میگیرد؟ آیا تفاوتی با روند گذشته آن مشاهده میشود؟
ارائه انحصاری خدمات دولتی که حتی زمانبندی هم نشده قطعا حائز اهمیت است. امروزه شما شدت این سیاست را بیشتر از دیروز حس میکنید. تفاوت آن با گذشته چیست؟ این است که میگویند ما به هر طریق، با تبلیغ و اعتباردهی و پولپاشی موفق نشدیم مردم را به این پلتفرمها و سرویسها هدایت کنیم، پس مجبورشان میکنیم. بالاخره آدمها به خدمات الکترونیکی دولتی نیاز دارند. این خدمات را انحصارا در اختیار این سکوها و پلتفرمهای ملی قرار میدهیم و مردم مجبور میشوند از اینها استفاده کنند.
این امر اشکالات جدی دارد. یک اشکال این است که انحصار همیشه فسادزاست. دوم این که شما وقتی خدمات دولتی را در پلتفرمهای ملی که مشخص نیست امنیتشان چطوری تامین میشود واگذار میکنید، مساله امنیت سایبری وجود دارد.
تخصص اول من امنیت سایبری است و باید تاکید کرد هر چقدر هم سیستم سایبری در ایران فشل باشد، شما برای انجام یک کار دولتی باید از نهادهای مربوط به امنیت سایبری دولتی مجوز و ارزیابی امنیتی دریافت کنید. اما وقتی میروید به یک پلتفرم ثانویه که حالا خصوصی و خصولتی است، این برآورد و ارزیابی امنیتی به این شکل انجام نخواهد شد. پس هم خطر امنیتی دارد و هم انحصارزا و فسادزاست.
مساله سوم اینکه من فکر میکنم چنین مصوبهای بیشتر در جهت عددسازی است. اطلاع ندارم که نظرسنجی برگزار شده یا نه اما من خودم یک نظرسنجی در توییتر انجام دادم و عموم کسانی که از سکوها و پلتفرمهای ملی مثل بله استفاده میکنند از سر ناچاری است. به عنوان مثال به نهادی مراجعه کردهاند و آنجا به اینها گفته شده که اگر میخواهید از خدمات استفاده کنید باید فلان پیامرسان ایرانی را نصب کنید. خب فرد بالاجبار این کار را انجام میدهد و دیگر از آن پلتفرم استفاده نمیکند.
اما همان استفاده محدود یک عدد شده و در آمار اینها ثبت میشود و آقایان با افتخار میگویند ما این مقدار کاربر فعال ماهانه داشتیم در صورتی که این استفاده، استفاده فیک بوده و یک عددسازی است. استفاده فعال از این پلتفرم صورت نگرفته است.
حس میکنم عملاً نتیجه این کار و فشار به کاربران ایرانی برای استفاده اجباری از پلتفرم ملی، بیشتر برای بحث عددسازی باشد چون بعید میدانم نتیجه دیگری داشته باشد.
بحث اینترنت طبقاتی البته که موضوع جدیدی نیست. اما تکرار آن میتواند باعث شکلگیری بحرانهایی در کشور شود. کارشناسان زیادی از همان ابتدای شکلگیری این طرح، به ایده و اندیشه پشت آن نقد خود را ادا کرده و این انتقادات همچنان وجود دارد. اینترنت اقشار چه پیامدهایی برای جامعه دارد؟
بحث اینترنت طبقاتی چیز جدیدی نیست. بحث اینترنت طبقاتی اگر اشتباه نکنم از زمان آقای احمدینژاد مطرح بوده است. از روزی که بنای فیلترینگ پایهگذاری شد و آقایان رفتند به سمت اینکه هر کسی به هر چیزی نباید دسترسی داشته باشد. اگر درست خاطرم باشد فکر میکنم در زمان آقای احمدینژاد درگاهی وجود داشت به آدرس vpn.ir که ویپیان دولتی میداد.
مساله، مساله جدیدی نیست. مثلاً دانشجویی که قصد فعالیت علمی دارد یا فردی میخواهد فعالیت اقتصادی و فعالیت بینالمللی داشته باشد. به خاطر همین، این مساله جدی بوده و صدای خیلیها را طی این سالها درآورده است. تجار که بارها صدایشان شنیده شده که نمیتوانند به تاجر خارجی بگویند از پیامرسان بله استفاده کند و مجبورند با فرد در واتساپ و تلگرام صحبت کنند. صدای دانشگاهیان یا اساتید و متخصصین هم درآمده است. اینترنت اقشار این سروصدا را تا حدی میتواند مدیریت کند.
گویا به این افراد شکلات میداده میشود که ثابت کنند نیاز دارند و یک دسترسی بازتر به آنها داده میشد ولی آنها نباید به مسالهای اعتراض میکردند. این یک جور باج دادن است و هیچ راهحل اساسیای وجود ندارد. خلاف حقوق انسانی همه افراد هم لست چون همه افراد نیاز دارند که به اینترنت آزاد دسترسی داشته باشند. نمونه بارز این امر در مصوبه قدیمی اینترنت 128 کیلوبیتی هم هست. آن زمان میگفتند باید جواز کسب یا فکر میکنم کارت دانشجویی داشته باشید که اینترنت پرسرعت دریافت کنید. این هم از همان جنس و بسیار هم خطرناک است.
اما دلیل دیگری هم وجود دارد که باز هم بحث حریم خصوصی است و به این کار کانالیزه کردن ارتباطات میگویند. به عنوان مثال اینترنتی که مخصوص دانشجویان است به هرکسی بدهید، میدانید او دانشجو است. چون این ارتباط را کانالیزه شده است و خطرات زیادی را برای کاربران به همراه دارد.
ما در ایران معمولاً شاهد فرصتسوزی هستیم. در حال حاضر شاهد از دست رفتن چه فرصتی هستیم؟
ببینید ما مشکلاتمان در شبکه و اینترنت یکی یا دوتا نیست. من فقط یک مورد را مثال بزنم که در رسانهها تا الان ذکر نشده و این برای من خیلی جای تاسف دارد. ایران از نظر منطقه جغرافیایی که در آن واقع شده، میتواند پلی باشد بین شمال آفریقا، اروپا و آسیا. اینترنت هم از طریق سیم بین کشورهای مختلف رد میشود و کشورهای مختلف با گسترش شبکه سیم و کابلهایی که اینترنت از آنها رد میشود کشورهای دیگر و شرکتها را به هم متصل میکنند. به این کار میگویند خدمات ترانزیت اینترنت.
ایران پتانسیل بسیار زیادی داشته برای اینکه بتواند یک نقطه ترانزیتی و یک هاب ترانزیتی فوقالعاده برای اتصال نقاطی از آسیا و اروپا و حتی کشورهای حاشیه خلیج فارس باشد. اما زمان در حال گذر است.
ما درگیر مشکلات و چالشهایی در داخل کشور هستیم و هر روزی که میگذرد و دور خودمان دیوار میکشیم و این شبکه را محدودتر میکنیم، فرصت نقشآفرینی در تجارت ترانزیت اینترنت در منطقه و حتی جهان را هم از دست میدهیم.
در صنعت ترانزیت اینترنت در حال عقب افتادن هستیم!
در صورتی که کشور ما به دنبال درآمد دلاری غیر نفتی میگردد و میتوانست یک درآمد قابل توجهی از این راه داشته باشد. پس مشکلات ما یکی دوتا نیست. یکی این مورد بود که ما عملاً در بیزینس ترانزیت اینترنت بهشدت داریم عقب میافتیم. به خاطر اینکه دور خودمان دیوار کشیدهایم و کشورهای عربی دارند جای ما را میگیرند. اگر تا ده سال دیگر ما به عقلانیتی در این حوزه در کشور نرسیم، دیگر دیر است.
طبق گزارش فوربس، ۲۰ هزار ترمینال استارلینک در ایران فعال است/ اگر تعداد کاربران استارلینک بیشتر شود، جلوگیری از این مساله بسیار سخت میشود
گزارشهای مختلفی به رشد فزاینده کاربران استارلینک در ایران اشاره میکنند. این به مثابه زنگ خطر است. استارلینک راه پرهزینهای برای کاربران است و حاکمیت باید این مساله را درنظر بگیرد که اگر تعداد افرادی که حاضرند هزینه بسیاری پرداخت کنند تا به اینترنت استارلینک دسترسی پیدا کنند، لازم است تغییری در سیاستگذاری انجام شود. این تغییر باید به چه صورت باشد؟
به طور کلی موضوعی که گفتید متاسفانه درست است. مصوبات شورای عالی فضای مجازی هم نشان میدهد که آقایان خطری را حس کردهاند. طبق گزارش فوربس، بیست هزار ترمینال استارلینک در ایران فعال است. اگر این عدد گسترش پیدا کند جلوگیری از این مساله بسیار سخت میشود. اگر بخواهد مثل ماهواره فراگیر بشود جلوگیری از آن بینهایت سخت میشود و کنترل روی مسیر اینترنت عملاً تا حد قابل توجهی از دست حاکمیت خارج میشود.
پس به نظر میرسد زنگ خطر به صدا درآمده اما همچنان در کمال تعجب اتفاقی که میافتد این است که راهکارها برای مواجهه با این مشکلات و نگه داشتن مردم در خطوط حاکمیتپذیر اینترنت، عجیب است. راهکارهایی که عملاً مشکل را زیر فرش پنهان میکند. صورتمساله را پنهان میکند به جای اینکه بخواهد مشکل را بهدرستی حل کند. تمام این مسائل در مصوبهای هم که میبینید مشخص است.
عملاً در این مصوبه امتیازاتی داده و امتیازاتی گرفته شده و هیچ تناسبی بین امتیازاتی که داده شده با امتیاز گرفتهشده نیست. اگر به متنی که منتشر شده اعتماد کنیم، آیندهنگری مصوبه این است که ما برای یک مدت محدودی تلاش میکنیم یکسری چیزها را باز کنیم اما در نهایت، تمام فشار را وارد میکنیم که مردم از شبکه داخلی استفاده کنند. یعنی هنوز مساله بهدرستی درک نشده است. با وجود اینکه تا حدی زنگ خطر را به صدا درآمده است اما باز هم باور نکردهاند صورتمساله چیست و صرفاً آن را پنهان میکنند.