آیا ترامپ میتواند برنده جایزه صلح نوبل شود؟

دونالد ترامپ، در تلاش برای کسب جایزه صلح نوبل، از ابتدا خود را شایسته آن میدانست و اقدامات خود را برتر از دیگر رؤسایجمهور آمریکا میپنداشت؛ اما سیاستهای جنجالی و تنشزا از جمله حمایت نامتوازن از اسرائیل، حملات هوایی در یمن و ناکامی در اجرای توافقات صلح، شانس او را برای دریافت این جایزه به شدت کاهش داد. رویکردهای خشن و تهدیدآمیز او در روابط داخلی و بینالمللی، ناسازگاری آشکاری با ارزشهای صلحطلبانه نوبل دارد.
تریبون اقتصاد «عبدالله خلیفه الشایجی»، استاد علوم سیاسی دانشگاه کویت
به گزارش فرارو به نقل از روزنامه القدس العربی چاپ لندن، در دوران نخست ریاستجمهوری دونالد ترامپ یعنی بین سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۱، شوق او برای کسب جایزه صلح نوبل چنان آشکار و بیپرده بود که از همان روزهای ابتدایی دولتش به وضوح نمایان شد. دونالد ترامپ که خود را نه تنها یک نابغه بلکه یک مذاکرهکننده برجسته نیز میدانست، به شدت معتقد بود که اقدامات و تواناییهای منحصربهفردش او را شایسته آن میکند که در ردیف برندگان این جایزه پرآوازه قرار گیرد.
ترامپ از همان دور نخست ریاست جمهوریاش بر این باور بود که دستاوردهایش در عرصه دیپلماسی نهتنها شایان توجه هست، بلکه او را فراتر از بسیاری از رؤسایجمهور پیشین آمریکا قرار میدهد. حتی او عملکرد خود را در مقایسه با باراک اوباما که در سال ۲۰۰۹، و تنها یک سال پس از ورود به کاخ سفید بدون ثبت یک موفقیت دیپلماتیک چشمگیر، برنده جایزه نوبل صلح شد، بسیار برتر میدید. ترامپ در ارزیابی خویش، خود را در کنار رؤسای جمهور پیشین آمریکا نظیر «تئودور روزولت»، «وودرو ویلسون» و «جیمی کارتر» قرار میداد و بر این مسأله که جایزه صلح نوبل بایستی در فهرست افتخارات و دستاوردهایش جای بگیرد، پافشاری داشت.
آیا ترامپ واقعا به دنبال جایزه صلح نوبل است؟
با آغاز دوره دوم ریاستجمهوری، دونالد ترامپ بیش از پیش بر هدف خود برای دریافت جایزه صلح نوبل متمرکز شد؛ اما خلقوخوی تند و رویکردهای جنجالی او در اداره امور داخلی و روابط بینالمللی به موانعی بزرگ در مسیر تحقق این آرزو بدل شدند. ترامپ با باور به اینکه قاطعیت، حتی از طریق روشهای خشن یا تهدیدآمیز راهی مطمئن برای گرفتن امتیاز از رقبا و حتی متحدان است، بر این شیوهها پافشاری دارد. اگرچه وی این راهبرد را نشاندهنده قدرت و برتری خود میداند، تنشهای بیپایان و رویکردهای ناپایدارش عملاً شانس او را برای دستیابی به جایزهای که بهطور سنتی نماد صلح و همکاری بینالمللی است، به شدت کاهش میدهد.
تناقض میان اشتیاق دونالد ترامپ برای کسب جایزه صلح نوبل و سیاستهای تنشزای او در عرصههای حساس جهانی از دور نخست ریاست جمهوری وی به وضوح نمایان بود. اقدامات او در مناطقی همچون غزه، اوکراین و روابط با متحدان خود، نمونههای برجستهای از این ناسازگاریها بودند. هرچند ترامپ موفق شد آتشبسی در غزه برقرار کند، اما با عدم فشار به بنیامین نتانیاهو و جناح راست افراطی اسرائیل برای اجرای کامل توافقات صلح، این تلاشها عملاً ناکام ماند. دولت ترامپ نهتنها در اجرای توافقات صلح ناتوان بود، بلکه با حمایت از تشدید خشونت در غزه، زمینهساز کشته شدن صدها فلسطینی از جمله زنان و کودکان شد و حتی کمکهای بشردوستانه را برای هفتهها متوقف کرد.
در حالی که حماس به تعهدات خود در چارچوب توافق پایبند مانده بود، ترامپ با همکاری اسرائیل، توافق آتشبس و تبادل اسرا را که با میانجیگری ایالات متحده و حمایت قطر و مصر به دست آمده بود، نقض کرد. این نقض توافق درست زمانی رخ داد که بنیامین نتانیاهو از اجرای کامل آن سر باز زد و حاضر به عقبنشینی از غزه و آزادی زندانیان فلسطینی نشد. این اقدام نهتنها تلاشهای صلحجویانه را ناکام گذاشت، بلکه به تشدید تنشها دامن زد و مسیر درگیریهای جدید را هموار ساخت. هراس نتانیاهو از فروپاشی ائتلاف ضعیف دولتش و پیامدهای احتمالی سیاسی و قضایی، او را از پیشبرد توافق و تحقق صلح در غزه بازداشت و فرصتهای دستیابی به ثبات منطقهای را از میان برد.
دولت ترامپ همزمان حملات هوایی گسترده و مرگباری در یمن ترتیب داد، که به کشته شدن دهها نفر و هدف قرار گرفتن چندین استان انجامید. در کنار این اقدامات نظامی، او پیامی به رهبر ایران فرستاد و مذاکرات مستقیم را برای دستیابی به توافقی درباره برنامه هستهای ایران پیشنهاد کرد. این پیام شامل مهلتی دوماهه برای رسیدن به توافق بود. این پیام ترامپ بلافاصله پس از اظهارات تند وی صورت گرفت که بار دیگر تأکید کرده بود اجازه نخواهد داد ایران به سلاح هستهای دست یابد؛ ادعایی که از دیرباز رؤسای جمهوری پیشین آمریکا نیز بر آن پافشاری کرده بودند.
دونالد ترامپ، با مواضع علنی و کاملاً یکجانبهاش در حمایت از ولادیمیر پوتین در جنگ اوکراین و پشتیبانی بیچون و چرای خود از اسرائیل، چهرهای جانبدارانه از خود به نمایش گذاشت. این مواضع غیرمتعادل، تلاشهای او برای میانجیگری در بحرانهای غزه و اوکراین را به بنبست کشاند. سرانجام، بهترین دستاورد او یک آتشبس مشروط یکماهه بود؛ توافقی شکننده که تنها پس از یک تماس تلفنی ۹۰ دقیقهای با پوتین به نتیجه رسید، اما از همان ابتدا نیز با فقدان ضمانتهای اجرایی روبهرو بود.
ترامپ و سیاستهای تفرقهافکنانه؛ از جنگ تجاری تا سرکوب اعتراضات داخلی
از سوی دیگر، در عرصه تجارت بینالملل دونالد ترامپ با تهدید به آغاز جنگ اقتصادی و اعمال تعرفههای سنگین بر کالاهای وارداتی از همسایگان و متحدان دیرینه آمریکا، ساختار تجارت جهانی را دچار آشفتگی کرد. اظهارات جنجالی او علیه اتحادیه اروپا از جمله ادعای اینکه این اتحادیه برای تحقیر ایالات متحده ایجاد شده است، اعتماد میان دولتها را به شدت خدشهدار کرد و اعتبار او را در میان کشورهای اروپایی به پایینترین حد رساند. این اقدامات، پایههای نظمی را که ایالات متحده نزدیک به هشت دهه هدایتگر آن بود، به لرزه درآورد و به تضعیف جایگاه رهبری آمریکا انجامید.
در داخل آمریکا، ترامپ با وضع محدودیتهای سختگیرانه بر آزادیهای مدنی و اتخاذ رویکردی قهری در مواجهه با معترضان مسالمتآمیز، شکافهای اجتماعی را بیش از پیش عمیق کرد. او تهدید کرد که دانشجویان معترض را اخراج کرده، ویزای دانشجویان خارجی را لغو کرده و کمکهای مالی فدرال به دانشگاهها را قطع خواهد کرد. در یکی از نمونههای بارز، کمک مالی ۴۰۰ میلیون دلاری به دانشگاه کلمبیا را متوقف کرد تا فشار بر مراکز علمی را افزایش داده و آنها را وادار به مقابله با دانشجویان مخالف کند. در این میان، معترضان به جنایات اسرائیل در غزه نیز از سوی ترامپ به حمایت از تروریسم و همدلی با حماس متهم شدند؛ فضایی که عملاً آزادیهای آکادمیک و حق اعتراضات دانشگاهی را به شدت محدود ساخت.
ایالات متحده در وضعیتی بیسابقه قرار گرفته که فشارها و محدودیتها به شدت افزایش یافتهاند. در دانشگاهها، دانشجویان معترض نهتنها با تهدید به اخراج روبهرو هستند، بلکه احتمال لغو ویزا و حتی ابطال مدارک تحصیلیشان نیز وجود دارد. این موج سرکوب تا جایی پیش رفته که ممکن است دانشجویان ناگزیر به ترک کشور شوند.
همزمان، ایالات متحده محدودیتهای سختگیرانهای برای ورود مسافران خارجی اعمال کرده است. افرادی که در تلفنهای همراه یا حسابهای شبکههای اجتماعی خود مطالبی انتقادی نسبت به سیاستهای ترامپ یا اقدامات اسرائیل دارند، حتی اگر این مطالب صرفاً شامل تصاویر همدردی با قربانیان غزه، کرانه باختری، لبنان یا یمن باشد، با خطر اخراج مواجهاند. این محدودیتها، به فضای فراتر از دانشجویان خارجی گسترش یافته و شهروندان اروپایی، اعضای هیئت علمی دانشگاهها و پژوهشگران دارای ویزای کاری در آمریکا را نیز در بر میگیرد. آنها نیز اگر چنین محتوایی در حسابهایشان مشاهده شود، ممکن است ناگزیر به ترک کشور شوند.
آیا ترامپ واقعاً به دنبال پایان دادن به جنگهاست؟
دونالد ترامپ در انتقادهایش از «چاک شومر»، رهبر دموکراتهای سنا، لحنی شدیدتر از همیشه اتخاذ کرده است. شومر، که خود فردی یهودی و صهیونیست است، به دلیل اعتراضاتش به سیاستهای بنیامین نتانیاهو و خواستار تغییر در رهبری اسرائیل، به یکی از اصلیترین اهداف حملات ترامپ تبدیل شده است. این موضعگیری، تناقضی آشکار را در سیاستهای ترامپ برجسته میکند. همزمان، در کنفرانس امنیتی مونیخ، سخنان «جیدی ونس»، معاون ترامپ، اروپاییها را شوکه کرد. «جی دی ونس» با لحنی مغرورانه و متعصبانه از ارزشهای راست افراطی حمایت کرد و با تلاش برای نمایش اتحاد با این جریانها، جو کنفرانس را متشنج و آشفته ساخت.
این رویدادها، تصویری نگرانکننده و دوگانه از ترامپ به نمایش میگذارد. او که ادعای مرد صلح و پایان دادن به جنگها را دارد، در عمل سیاستهایی را پیش گرفته که نه تنها به تقویت صلح کمکی نمیکنند، بلکه تنشها را در داخل و عرصه بینالمللی افزایش میدهند. چنین عملکردی، بهویژه در دو ماه نخست ریاستجمهوری ترامپ، به وضوح نشان میدهد که او از شایستگی لازم برای دریافت جایزه نوبل صلح بیبهره است.