کد مطلب: ۲۱۷۶۹
لینک کوتاه کپی شد

چرا مشاغل رسمی «جذاب» نیستند؟/ وقتی یک شاخ مجازی ده برابر یک مهندس درآمد دارد!

تا زمانیکه مختصات تاثیرگذار بازار کشور دچار تغییرات بنیادین نشود و حقوق قانونی مانند دستمزد شایسته یا آزادی عمل تشکل‌یابی به رسمیت شناخته نشود، در بر پاشنه سابق خواهد چرخید؛ جوانان وارد بازار کار رسمی کشور نمی‌شوند مگر در حالت اجبار و وقتی پای انتخاب دیگری در میان نیست.

تریبون اقتصاد_درآمدزایی در مشاغل کاذب برای جوانان بسیار جذاب‌تر از استخدام در مشاغل رسمی‌ست؛ امروز مشاغل رسمی با قید و بندها و محدودیت‌هایی که دارند، با فقدان آزادی و عدم برخورداری از حق تشکل‌یابی و دادخواهی و با دستمزدهای به شدت پایینی که پرداخت می‌شود، آن رنگ و بوی جذاب گذشته را از دست داده‌اند.

به گزارش ایلنا، «جوانان سراغ مشاغل رسمی و حتی بیمه شده نمی‌روند، چون شرایط کار خوب نیست و دستمزدها به نسبت هزینه‌ها به شدت پایین است»؛ آیت اسدی، عضو کارگری شورایعالی کار، پیش از این، با انتقاد از فضای کار رسمی از کارفرمایانی خبر داده بود که در شهرک‌های صنعتی دربدر دنبال کارگر می‌گردند و مدام آگهی استخدام چاپ می‌کنند، ولی به آن نتیجه‌ی دلخواه نمی‌رسند.

اسدی به عنوان رئیس کانون هماهنگی شوراهای اسلامی کار استان قزوین، می‌گوید: در استانی صنعتی مثل قزوین، مشاغل رسمی و کارگاهی و صنعتی برای جوانان حتی جوانان فارغ‌التحصیل دانشگاه‌ها جذابیت ندارد و کارفرمایان شهرک‌های صنعتی با مشکلی به نام فقدان نیروی کار ماهر، دست وپنجه نرم می‌کنند.

علی، یک راننده جوان اسنپ نیز از همسالان و دوستانش می‌گوید که برخی شاخ مجازی هستند، برخی به شغل بلاگری و گیمری مشغولند و برخی در دنیای تبلیغات مجازی پول درمی‌آورند؛ او تاکید می‌کند: هیچ کدام، دقیقاً هیچ کدام از دوستانم تمایلی برای استخدام با حقوق‌های یک سوم خط فقر و شرایط بسیار سخت ندارند؛ ترجیح می‌دانند برای خودشان در فضای مجازی پول دربیاورند.

او می‌گوید که گاهی درآمد یک یوتیوپر یا شاخ مجازی در ماه، ده برابر درآمد یک تکنیسین یا مهندس ماهر در صنایع است و همین تفاوت چشمگیر است که رغبت برای مشاغل رسمی را از میان می‌برد.

«شاخ مجازی» اصطلاحی ا‌ست که برای پرطرفداران فضاهای مجازی مثل اینستاگرام استفاده می‌شود، افرادی که فقط از طریق تبلیغاتی که با بهره گرفتن از معروفیت و تعداد طرفداران مجازی خود می‌گیرند، گاهی در یک هفته بیشتر از چند ماه یک کارگر متخصص درآمد دارند. به گفته کارشناسان گاهی سود مشاغل کاذب ۱۰ برابر مشاغل رسمی است و همین مسئله، استقبال از مشاغل غیرمولد، کاذب و بدون بیمه و ضوابط رسمی را در میان نیروی انسانی کشور افزایش داده است؛ تمایل به مشارکت اقتصادی رو به کاهش است.  

اگر داده‌های اقتصادی نیز با دقت بیشتری بنگریم، به نتایج مشابه می‌رسیم؛ دولت‌ها هرچند مدعی کاهش نرخ بیکاری هستند اما پایین آمدن نرخ شاخص بیکاری قبل از هر چیز معلول کاهش مشارکت اقتصادی و بی‌رغبتی جوانان برای ورود به بازار کار کشور است.

بر اساس آخرین گزارش‌ها از مراجع رسمی آماری، نرخ بیکاری کشور در سال  ۱۴۰۲ به ۸.۱ درصد رسیده، نرخ بیکاری بانوان ۲ درصد کاهش داشته و نرخ بیکاری فارغ‌التحصیلان ۱.۲ درصد کمتر شده است اما دلیل اصلیِ کاهش نرخ بیکاری به کاهش تقاضا برای اشتغال یا پایین آمدن نرخ نیروهای جویای کار در کشور برمی‌گردد، داده‌های رسمی این ادعا را ثابت می‌کنند.  

آرشیو مرکز آمار ایران نشان می‌دهد، پاییز ۱۳۹۸ حدود ۴۴.۳ درصد از افراد ۱۵ سال به بالا در کشور فعال بوده‌اند، اما در سال ۱۴۰۳ شمار افراد فعال جامعه تنها ۴۱.۵ درصد است. ایران در سال ۲۰۲۱ با نرخ مشارکت اقتصادی ۴۱.۹ درصدی در رتبه ۱۶۷ جهان قرار گرفت، اما متوسط نرخ مشارکت اقتصادی در دنیا حدود ۵۹.۵ درصد بوده است.

نه تنها داده‌ها نشان از کاهش نرخ مشارکت دارند بلکه مسئولان امر خود به این واقعیت تلخ معترفند و آن را تصدیق می‌کنند؛ در ماه‌های ابتدای سال گذشته، «محمود کریمی بیرانوند» معاون وقت توسعه، کارآفرینی و اشتغال وزارت کار در این رابطه اعلام کرد که عمده فرصت‌های شغلی ایجاد شده مطابق با آمار مرکز آمار ایران و سامانه رصد اشتغال، مربوط به بخش خدمات و پس از آن بخش صنعت و کشاورزی است و تمایل نیروی کار به اشتغال در بخش‌های صنعتی و تولیدی کاهش یافته است.

به این ترتیب، تا زمانی که مختصات تاثیرگذار بازار دچار تغییرات بنیادین نشود و حقوق قانونی مانند دستمزد شایسته یا آزادی عمل تشکل‌یابی به رسمیت شناخته نشود، در بر پاشنه سابق خواهد چرخید؛ جوانان وارد بازار کار رسمی کشور نمی‌شوند مگر در حالت اجبار و وقتی پای انتخاب دیگری در میان نیست.

 

مطالب پیشنهادی
بیشتر بخوانید
دیدگاه
پربازدیدترین مطالب
تازه‌ترین عناوین