تریبون اقتصاد در گفتگو با کارشناسان بررسی کرد
چرا دلار 72 هزار تومانی کسی را عصبانی نمیکند؟
به نظر میرسد دیگر برای مردم عادی فرقی نمیکند که نرخ دلار از کدام کانال عبور کرده است. مردم رشد نرخها را به نظاره نشستهاند. حتی دلار عرضه شده در سامانههای دولتی هم روی دست دولت باد میکند. دلیل این رفتارها چیست؟
تریبون اقتصاد – قیمت دلار با رسیدن به نیمه کانال 71 هزار تومان، صاحب رکوردی جدید شد و احتمالا چشم به جایگاه 72 هزار تومان دارد اما تا الان این اتفاق لابلای وقایع سوریه و مسائلی مانند قانون حجاب و عفاف گم شده و کمتر کسی برای آن ارزش قائل است.
به گزارش تریبون اقتصاد؛ نرخ دلار پیش از این یکی از مولفههای اقتصادی به شمار میرفت. هر تغییری در نرخ دلار با حساسیت از سوی جامعه دنبال میشد و نبض بازار هم با نوسانات نرخ ارز بالا و پایین میشد اما حالا نه معلوم است واکنش بازار با این نوسانات چیست و نه مردم عادی دیگر برایشان تفاوت میکند که دلار از کدام کانال گذشته و در کدام کانال قرار است آرام بگیرد. هیچکس به این فکر نمیکند که چرا مردم در برابر این تغییرات بیتفاوت هستند یا چرا دلارهای عرضه شده توسط دولت در سامانههای دولتی روی دستش باد میکند. مگر با توجه به تحریمها و محدودیت انتقال منابع ارزی با کمبود دلار در کشور مواجه نبودیم؟ پس چرا ارزهای سامانههای دولتی به فروش نمیرسد؟
علت بیتفاوتی مردم به قیمت دلار
وحید شقاقی شهری عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه خوارزمی در گفتوگو با تریبون اقتصاد بیان کرد: در حال حاضر دولت، بانک مرکزی و سیاستهای اقتصادی مسیر خود را میروند و مردم هم نسبت به مسئله افزایش قیمت دلار بیتفاوت شده و هیچ حسی ندارند.
وی افزود: قدرت خرید مردم با وضعیت اقتصادی و نرخ کالاهای بادوام و سرمایهای همخوانی ندارد؛ به همین خاطر حساسیتها درباره قیمت دلار به حداقل رسیده است. وقتی جامعه به مرحلهای میرسد که از خیر برخی مسایل میگذرد، دیگر تفاوتی ندارد نرخ دلار چقدر باشد. طبقه متوسط مجبور است به هرچه دارد قناعت کند و سراغ تعمیر کالاهای بادوامِ خراب شده برود.
شقاقی شهری گفت: در طول 10 تا 12 سال اخیر، طبقه فقیر اقتصاد ما از 11 درصد به بالای 30 درصد رسیده است. بالعکس بیش از 20 درصد طبقه متوسط در ایران کوچک شده است. ما در مرحلهای از اقتصاد هستیم که مرحله «آب از سر گذشتن» است.
وی توضیح داد: حقوق و دستمزدی که به طبقه متوسط جامعه پرداخت میشود، صرفا میتواند صرف تامین مواد خوراکی شود. افرادی که اجاره نشین هستند، ناچارا باید بخشی از هزینههای خورد در خوراک خود را صرفهجویی کنند و بخش اعظم حقوقشان را صرف اجاره بهای مسکن کنند.
این عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه خوارزمی توضیح داد: با فرض شاغل بودن زن و شوهر، 60 درصد حقوق و دستمزد یک زوج صرف رهن و اجاره مسکن میشود. پرداخت این میزان هزینه برای سراسر ایران صادق است.
وی ادامه داد: آن بخش از طبقه متوسط که مسکن دارد و اجاره نمیدهد هم حقوقش صرف موادغذایی و فعالیتهای آموزشی فرزندانشان خواهد شد. جامعه اکنون از حسی که بتواند بخشی از حقوقش را پسانداز کند، به امید اینکه با این پسانداز بتواند در آینده خودرو یا خانه خریداری کند، گذشته است.
نقش کاهش قدرت خرید در پیگیری قیمت دلار
این عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه خوارزمی گفت: در حال حاضر، طبقه متوسط هم کوچک شده است و هم دیگر با پسانداز طبقه متوسط نمیشود امید داشت که یک دارایی را خریداری کرد. مثلا نمیتوانیم امیدوار باشیم که با پساندازمان ماشینمان را ارتقا بدهیم یا محل سکونت را بزرگتر کرده یا خانه بخریم.
وی یادآور شد: ما که همه در طبقه متوسط هستیم، با پساندازمان حتی نمیتوانیم کالاهای بادوام را هم خریداری کنیم. دیگر اکنون برای مردم دلار به اندازهای افزایش قیمت یافته است که فاصلهاش با قدرت خرید مردم، هیچ همخوانی ندارد.
شقاقی شهری توضیح داد: مردم با پساندازشان نمیتوانند طلا و دلار خریداری کنند تا مبتنی بر آن در آینده کالای سرمایهای خریداری کنند یا زندگیشان را ارتقاء بخشند. لذا به مرحلهای رسیدهایم که دیگر حساسیتی در برابر قیمت دلار وجود ندارند و مردم تلاش میکنند با آنچه دارند، بسازند.
بازرگانان از قیمت دلار ناامید شدهاند؟
از نگاه شقاقی شهری افزایش شکاف بین قیمت دلار و قدرت خرید مردم باعث شده که حساسیت مردم عادی نسبت به نرخ دلار کاهش یابد اما چرا اشخاص حقیقی و بازارگانانی که دولت به آنها ارز ارائه میدهد هم چندان تمایلی به خرید ندارند و ارز روی دست دولت باد میکند؟
علی شریعتی، عضو اتاق بازرگانی ایران در گفتوگو با تریبون اقتصاد دخالت دولت در قیمتهای عرضه شده در سامانههای دولتی را علت عدم رغبت شخصیتهای حقیقی اعلام کرد.
وی گفت: ملاک بازار در سامانههای طراحی شده توسط دولت، عرضه و تقاضا است ولی بزرگترین عرضه کننده ارز، خود دولت است. دولت بهطور غیر رسمی بازار گردانی میکند. آنچه در این سامانهها رخ میدهد مثل داستان بورس و سبدگردانان بزرگ است.
شریعتی توضیح داد: تاجر زمانی وارد بازار میشود که قیمتها برایش جذاب باشد. دولت سامانه را درست کرده است که روی قیمتها نظارت کند و بازرگانان ارزها را آنجا بیاورند. این کار از لحاظ شکلی کار درستی است اما چون خود دولت بزرگترین عرضه ارز را دارد، داخل سامانه بازار گردانی میکند و در چنین شرایطی قیمت، مطلوب صادرکننده جزء نیست و این نرخها برایش جذاب نیست.
وی اضافه کرد: ارزی که در چنین بازاری عرضه میشود، ارز در برابر صادرات است و مکانیزمش این است که صادرکننده ارز خود را ارائه میدهد و واردکننده آن را خریداری میکند. وقتی قیمتها مناسب نباشد، معمولا صادرکنندگان خودشان واردکننده پیدا میکنند یا با ارز صادراتی کالا میآورند. مثلا زمانی مرسوم بود که در برابر صادرات طلا وارد میشد.
این عضو اتاق بازرگانی ایران با اشاره به اینکه اکنون سود در این است که در برابر صادرات واردات انجام شود، تاکید کرد: در سامانههای دولتی هرچقدر آربیتاژ قیمتی (بهره گرفتن از تفاوت قیمت بین دو یا چند بازار) به سمت بازار کمتر باشد، سود صادرکننده کم میشود در نتیجه آنها سراغ روشهای سودآورتر میرود.
وی توضیح داد: ایران بهشت واردات است. واردکنندگان خودرو هرچه از چین بیاورند، میتوانند بفروشند و 200 درصد هم سود میکنند. به همین خاطر پسته ایران را در چین میفروشند که ارز صادراتی پیدا کنند و در برابرش قطعه چینی بیاورند.
وی یادآور شد: بهطور کلی این سیاست دولت که نرخ ارز نیمایی را نزدیک نرخ بازار کرده و به سمت تک نرخی حرکت کند، بسیار کار خوبی است اما باید طوری سیاست بچیندکه صادرکننده جزء آسیب نبیند.