برق خورشیدی طلوع میکند؟

گرچه رفع کامل معضل کمبود برق کشور در کوتاهمدت ممکن نیست، اما کارشناسان معتقدند با کمک انرژی خورشیدی میتوان از چالش ناترازی عبور کرد. این موضوع البته منوط به تامین مالی این بخش جدید نیروگاهی و احیای اقتصاد در بخش برق است. از آنجا که زمان زیادی تا آغاز سال جدید و شروع فصل گرما باقی نمانده، توصیه اقتصاددانان این است که سیاستگذار با اجرای اقدامات ساختاری زمینه طلوع برق خورشیدی را فراهم سازد؛ موضوعی که در حوزه تامین مالی با ایجاد یک خط اعتباری ۵میلیارد دلاری آغاز شده است.
تریبون اقتصاد_کاهش چشمگیر هزینه تولید برق خورشیدی به یک دهم ظرف 10 سال، این فناوری را به گزینهای اقتصادی و رقابتپذیر برای تامین نیاز فزاینده برق کشور تبدیل کرده است. همزمانی اوج تولید نیروگاههای خورشیدی با ساعات پیک مصرف در تابستان، مزیت قابلتوجهی برای حل معضل کمبود 20هزار مگاواتی شبکه برق محسوب میشود. این در حالی است که بهرغم هدفگذاری ملی برای دستیابی به 30هزار مگاوات برق خورشیدی، ظرفیت فعلی کشور تنها 850مگاوات است.
به گزارش دنیای اقتصاد، کارشناسان حاضر در نشست تخصصی «اقتصاد انرژیهای تجدیدپذیر» گروه رسانهای «دنیایاقتصاد»، ضمن تاکید بر توجیه اقتصادی و بازگشت سرمایه حدودا دوساله این حوزه، ناهماهنگیهای بین دستگاهی، چالشهای تامین مالی و عدماطمینان سرمایهگذاران به ثبات سیاستها را موانع اصلی توسعه این بخش دانستند. در شرایطی که چین تنها در سال گذشته 277هزار مگاوات ظرفیت خورشیدی جدید ایجاد کرده، بهرهبرداری از فرصت کمسابقه کاهش هزینههای سرمایهگذاری در سال 2024، نیازمند اقدامی فوری و هماهنگ است. این موضوعات در نشست تخصصی نقد و نظر گروه رسانهای «دنیایاقتصاد» با عنوان «اقتصاد انرژیهای تجدیدپذیر» مطرح شد.
در این نشست، دکتر محمدجواد دانش معاون سرمایهگذاری راهبردی صندوق توسعه ملی، دکتر امیر دودابینژاد معاون سرمایهگذاری و تنظیم مقررات ساتبا و دکتر مهدی حیدری استادیار اقتصاد دانشگاه خاتم و موسسه مطالعات پیشرفته تهران به میزبانی علی فرحبخش اقتصاددان و روزنامهنگار، به بررسی ابعاد مختلف اقتصادی تولید برق از انرژی خورشیدی در ایران پرداختند.
خورشید؛ اقتصادیتر از گاز
امیر دودابینژاد، معاون سرمایهگذاری و تنظیم مقررات ساتبا، با طرح مبحث مقایسه اقتصادی نیروگاههای خورشیدی با نیروگاههای حرارتی، تاکید کرد که برای انجام مقایسهای منطقی باید هزینه هموارشده تولید هر کیلووات ساعت برق (LCOE) را ملاک قرار داد. محاسبات وی نشان میدهد که با در نظر گرفتن قیمت واقعی سوخت و بدون احتساب یارانههای پنهان، هزینه تولید هر کیلووات ساعت برق در نیروگاههای متعارف حرارتی حدود ۶سنت است، در حالی که این میزان برای برق خورشیدی در سال ۲۰۲۳ به طور متوسط به 4.4سنت کاهش یافته است. این امر حاکی از تحولی شگرف در اقتصاد انرژی طی سالهای اخیر است که ناشی از پیشرفتهای تکنولوژیک و کاهش هزینه تولید تجهیزات انرژی خورشیدی است.
دودابینژاد به روند کاهشی چشمگیر هزینه تولید انرژی خورشیدی اشاره کرد و گفت: از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۳ هزینههای تولید انرژی خورشیدی از حدود ۴۵سنت به 4.4سنت رسیده است، به عبارتی تقریبا به یکدهم کاهش یافته و این امر موجب شده است تا انرژی خورشیدی به گزینهای کاملا رقابتپذیر در بازار انرژی تبدیل شود. به اعتقاد وی، تصور غیراقتصادی بودن انرژی خورشیدی در ایران ناشی از نادیده گرفتن هزینه فرصت سوختهای فسیلی است که به صورت یارانهای در اختیار نیروگاهها قرار میگیرد.
او افزود: تا چند سال پیش، انرژیهای نو عمدتا با رویکرد زیستمحیطی مورد توجه قرار میگرفتند، اما امروزه با ارزانشدن فناوری، از نظر هزینه تمامشده نیز رقابتی و حتی ارزانتر از نیروگاههای حرارتی شدهاند، به طوری که هزینه نهایی بلندمدت تولید برق (Marginal Cost Long-Run) در نیروگاههای تجدیدپذیر تقریبا به اندازه یا حتی کمتر از نیروگاههای حرارتی است.
در تشریح ساختار مصرف انرژی در ایران، دودابینژاد بیان کرد: حدود ۲۵درصد مصرف انرژی کشور توسط صنایع انرژیبر انجام میشود که در حال حاضر هر کیلوواتساعت برق را به طور متوسط حدود 3.6سنت خریداری میکنند. با این قیمت، نیروگاههای خورشیدی بهراحتی از توجیه اقتصادی برخوردارند و میتوانند سرمایهگذاری در این بخش را جذاب کنند. او تاکید کرد که در ساختار قیمتگذاری فعلی، البته هر مصرفکنندهای نمیتواند هزینه واقعی انرژی را پرداخت کند، اما صنایع انرژیبر عموما توان پرداخت قیمتهای واقعی را دارند و حتی حاضرند برای دریافت انرژی پاک و تضمینشده، قیمتی بالاتر از قیمت رایج نیز بپردازند.
او معتقد است تا زمانی که بیزینس مدل نیروگاهی و ساختار بازار برق اصلاح نشود، نمیتوان این صنعت را به گونهای سامان داد که خودبسنده باشد و از محل درآمدهای خود بتواند سرمایهگذاری جدید کرده و توسعه یابد. اصلاح ساختار بازار برق مستلزم قیمتگذاری واقعی برق و در نظر گرفتن هزینههای جانبی تولید برق از سوختهای فسیلی از جمله آلودگیهای زیستمحیطی است.
دودابینژاد در ادامه به مقایسه اقتصادی سرمایهگذاری در انرژی خورشیدی با افزایش بهرهوری نیروگاههای حرارتی موجود پرداخت. به اعتقاد وی، مهمترین بخش برای افزایش راندمان نیروگاههای حرارتی، احداث واحدهای بخار برای نیروگاههای گازی موجود است که با سرمایهگذاری نسبتا کمی میتواند راندمان نیروگاه را به میزان قابلتوجهی افزایش دهد. در حال حاضر، حدود ۶هزار مگاوات ظرفیت در این بخش وجود دارد که برای ۴۵۶۰مگاوات آن مصوبه شورای اقتصاد صادر شده، اما متاسفانه این مصوبات اجرایی نشدهاند. برق تولیدی این نیروگاههای ترکیبی (پس از تبدیل به سیکل ترکیبی) کیلووات ساعتی حدود 2.5سنت تمام میشود؛ زیرا سوخت جدیدی مصرف نمیکند و از همان سوخت ورودی، برق بیشتری تولید میکند. از نظر معیار اقتصادی، این ارزانترین برق قابل تولید است که حتی از خورشیدی هم ارزانتر بوده و پایداری بیشتری دارد. با این حال، دودابینژاد تاکید کرد که متاسفانه این مصوبات اجرایی نشدهاند؛ زیرا سرمایهگذارانی که از سال ۹۲ در این حوزه فعالیت کردهاند، هنوز مطالبات خود را دریافت نکرده و به جای دریافت منابع، بدهکار صندوق توسعه ملی شدهاند. این امر موجب بیاعتمادی سرمایهگذاران به طرحهای دولتی شده است. دودابینژاد در ادامه به ظرفیت «تابلوی سبز» در بورس انرژی اشاره کرد که محلی برای خرید و فروش برق تجدیدپذیر است. براساس قانون جهش تولید دانشبنیان، صنایع مکلفند درصدی از برق خود را (که قرار است به مرور به ۵درصد برسد) از این تابلو خریداری کنند. برق خریداریشده از این تابلو ویژگی قطع نشدن دارد و تامین آن در تمام طول سال تضمین شده است. وی خاطرنشان کرد که برخی صنایع در تابستان سال گذشته حاضر بودند تا کیلووات ساعتی 6هزار تومان نیز برای برق پایدار و بدون قطعی پرداخت کنند که چند برابر نرخ عادی برق است.
چالش دیگری که دودابینژاد به آن پرداخت، تفاوت پروفیل مصرف برق صنایع و تولید برق خورشیدی است. صنایع عموما نیازمند یک پروفیل برق پیوسته و ۲۴ساعته هستند، در حالی که تولید برق خورشیدی تنها در طول روز و با نوساناتی انجام میشود. راهکار پیشنهادی او استفاده از ظرفیت شبکه برق سراسری و نیروگاههای موجود کشور است، به این ترتیب که صنایع، نیروگاههای خورشیدی را احداث کرده و برق تولیدی را در ساعات خورشیدی به شبکه تزریق کنند و در مقابل، برقی با پروفیل ثابت و موردنیاز خود در تمام ساعات شبانهروز از شبکه دریافت کنند. این راهکار میتواند ضمن توسعه انرژیهای تجدیدپذیر، پایداری تامین برق صنایع را نیز تضمین کند.
فرصت طلایی خورشید
دکتر مهدی حیدری، استادیار دانشگاه خاتم و موسسه مطالعات پیشرفته تهران، تحلیل خود را با اشاره به تحولات جهانی در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر آغاز کرد. او بر این نکته تاکید کرد که روندهای تکنولوژیک معمولا خطی نیستند، بلکه از الگوهای نمایی پیروی میکنند و مساله انرژی خورشیدی و انرژیهای نو نیز مشمول چنین تحولی شده است. به اعتقاد وی، امروزه مساله انرژی خورشیدی صرفا یک بحث زیستمحیطی نیست، بلکه با توجه به پیشرفتهای فناوری و کاهش هزینهها، کاملا جنبه اقتصادی و تجاری پیدا کرده است.
آمارهای ارائهشده توسط حیدری، حاکی از تغییر پارادایم جهانی در صنعت برق است. طبق این آمارها، در سال ۲۰۲۳، ۸۵درصد ظرفیت جدید نیروگاهی ایجادشده در جهان از نوع تجدیدپذیر بوده که ۶۵درصد آن خورشیدی بوده است. این امر نشان میدهد که صنعت برق جهانی بهسرعت در حال حرکت به سمت منابع تجدیدپذیر است. حیدری خاطرنشان کرد که حتی کشورهایی که دسترسی خوبی به منابع گاز و نفت دارند، مانند آمریکا و روسیه، نیز بهسرعت در حال توسعه انرژیهای تجدیدپذیر هستند؛ زیرا مزایای اقتصادی و استراتژیک آن را دریافتهاند. بهعنوان مثال، آمریکا با وجود منابع عظیم گاز و نفت شیل، با درک اهمیت استراتژیک انرژیهای تجدیدپذیر، واردات تجهیزات خورشیدی از چین را محدود کرده و در حال سرمایهگذاری گسترده برای تقویت صنعت داخلی انرژی خورشیدی است. این امر نشان میدهد که حتی کشورهای نفتخیز نیز به دنبال کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی و افزایش امنیت انرژی از طریق تنوعبخشی به منابع انرژی هستند.
در خصوص وضعیت ایران، حیدری بر این نکته تاکید کرد که مستقل از بحث قیمتگذاری برق، کشور با کمبود عرضه برق مواجه است و افزایش ظرفیت تولید برق یک ضرورت انکارناپذیر است. در این شرایط، سرمایهگذاری در انرژی خورشیدی میتواند راهکاری مناسب باشد؛ زیرا در حال حاضر هزینه سرمایهای (CAPEX) احداث نیروگاه خورشیدی ارزانتر از نیروگاه گازی و تقریبا نصف هزینه نیروگاه حرارتی با سیکل ترکیبی است. این مزیت اقتصادی در کنار سرعت نصب و راهاندازی بالای نیروگاههای خورشیدی، آنها را به گزینهای مناسب برای پاسخگویی سریع به نیاز فزاینده برق کشور تبدیل کرده است.
نکته مهم دیگری که حیدری به آن اشاره کرد، همخوانی زمانی تولید برق خورشیدی با پیک مصرف برق در کشور است. کمبود برق در ایران عمدتا در ساعات پیک مصرف تابستان و ساعات گرم روز اتفاق میافتد که دقیقا همان زمانی است که نیروگاه خورشیدی میتواند بیشترین تولید را داشته باشد. این همخوانی زمانی ، ارزش تولید برق خورشیدی را به مراتب افزایش میدهد و آن را به راهکاری مناسب برای کاهش خاموشیها در زمان پیک مصرف تبدیل میکند.
در خصوص توجیه اقتصادی برای بخش خصوصی، حیدری با اشاره به وضعیت صنایع بزرگ کشور گفت: این صنایع در حال حاضر هر کیلووات ساعت برق را به طور متوسط حدود ۳سنت خریداری میکنند. با این قیمت، یک سرمایهگذار خصوصی که تجهیزات خورشیدی را وارد کرده و برق تولیدی را به همین قیمت به صنایع بفروشد، میتواند سود اقتصادی متعارفی کسب کند.
این امر نشان میدهد که حتی با همین قیمتگذاریهای فعلی نیز تولید برق خورشیدی برای تامین نیاز صنایع امکانپذیر و از نظر اقتصادی توجیهپذیر است.
حیدری به تجربه تابستان گذشته نیز اشاره کرد که در آن، برخی صنایع برای جلوگیری از قطعی برق و تعطیلی خط تولید، حاضر به پرداخت قیمتهای به مراتب بالاتری برای خرید برق بودند. این امر نشان میدهد که ارزش اقتصادی برق پایدار و بدون قطعی برای صنایع بسیار بیشتر از قیمتهای رسمی است و آنها حاضرند برای تضمین تامین برق، هزینه بیشتری پرداخت کنند.
در مقایسه وضعیت ایران با سایر کشورها، حیدری آمار قابل تاملی ارائه کرد. طبق این آمار، چین تنها در سال میلادی گذشته ۲۷۷گیگاوات (معادل ۲۷۷هزار مگاوات) ظرفیت خورشیدی جدید نصب کرده است، در حالی که کل ظرفیت نیروگاهی ایران حدود ۸۰هزار مگاوات است که از این میزان تنها حدود ۸۰۰مگاوات (کمتر از یکدرصد) خورشیدی است. حتی با تحقق هدفگذاری ۳۰هزار مگاواتی نیز ایران همچنان فاصله زیادی با کشورهای پیشرو در این زمینه خواهد داشت. کشورهایی همچون پاکستان، امارات، عربستان و عمان با وجود دسترسی به منابع نفت و گاز، سرمایهگذاریهای کلانی در انرژی خورشیدی انجام دادهاند. بهعنوان مثال، شرکتهای اماراتی در حال اجرای پروژههای بزرگ انرژی خورشیدی در کشورهای مختلف از جمله فیلیپین هستند. این کشورها بهخوبی به اهمیت استراتژیک و اقتصادی انرژیهای تجدیدپذیر پی برده و بهسرعت در حال توسعه این بخش هستند. به اعتقاد حیدری، مشکل اصلی در ایران ناهماهنگی در سیستم مدیریتی کشور است. او تاکید کرد که مشکل، نبود نیت و اراده نیست، بلکه عدمهماهنگی و عدمتقسیم وظایف مشخص بین دستگاههای مختلف است. در چنین شرایطی، با وجود تمایل همه دستگاهها به توسعه انرژیهای تجدیدپذیر، پیشرفت واقعی بسیار کند است؛ زیرا مشخص نیست که هر دستگاه دقیقا چه وظیفهای بر عهده دارد و چگونه باید با سایر دستگاهها هماهنگ شود.
به گفته او، سرمایهگذارانی که در سال گذشته نیروگاه خورشیدی احداث کردهاند، در مدت یکسال تقریبا نیمی از سرمایه خود را بازگشت گرفتهاند و پیشبینی میشود که کل سرمایه در مدت حدود دوسال برگردد. این نرخ بازگشت سرمایه بسیار بالاتر از بسیاری از سرمایهگذاریهای دیگر در کشور است و میتواند انگیزه قوی برای جذب سرمایههای بخش خصوصی به این حوزه باشد.
با این حال، سرمایهگذاران با موانع اجرایی متعددی مواجه هستند که روند توسعه را کند میسازد. برخی از این موانع شامل مشکلات گمرکی، چالشهای اخذ مجوزهای محیطزیست، کمبود تجهیزات و محدودیت ظرفیت نصب است. حیدری معتقد است این مشکلات ناشی از ناهماهنگی بین دستگاههای مختلف و نبود نهاد هماهنگکننده قدرتمند است که بتواند موانع را بهسرعت برطرف کند.
موضوع مهم دیگری که حیدری به آن پرداخت، کاهش اعتماد سرمایهگذاران به ثبات سیاستها و مقررات است. سرمایهگذاران نگران هستند که در صورت تغییر شرایط، مانند وجود ظرفیت مازاد در نیروگاههای حرارتی در برخی فصول، دولت سیاستهای حمایتی از انرژیهای تجدیدپذیر را تغییر دهد و تعهدات خود را در قبال سرمایهگذاران نقض کند. این کماعتمادی که ناشی از تجارب تلخ گذشته است، مانع جدی برای جذب سرمایههای بیشتر به این بخش محسوب میشود.
حیدری پیشنهاد کرد برای برونرفت از این وضعیت، در گام نخست، از ظرفیتهای همکاریهای بینالمللی استفاده شود. به اعتقاد او، میتوان بخشی از پروژههای اولیه، مثلا چندهزار مگاوات اول را به صورت مشارکت با سرمایهگذاران خارجی بهویژه چین که در این زمینه پیشرو است، اجرا کرد. این رویکرد میتواند ضمن انتقال دانش فنی، سرعت توسعه را افزایش داده و مشکل تامین مالی را نیز تا حدی حل کند. او تاکید کرد؛ در شرایط فعلی، اولویت اصلی باید کاهش خاموشیها و تامین برق موردنیاز صنایع در فصل تابستان باشد و نباید با تاکید بیش از حد بر ساخت داخل یا حداکثرسازی منافع اقتصادی، اصل توسعه سریع این بخش را به تاخیر انداخت. این کارشناس در پاسخ به سوال فرحبخش، مجری برنامه، در مورد امکان صادرات برق خورشیدی، گفت: اگرچه این امر میتواند بخشی از راهحل باشد، اما مساله اصلی کشور را حل نمیکند. مشکل اصلی ایران، کمبود برق برای مصارف داخلی است و صادرات این کمبود را تشدید میکند. ضمن اینکه کشورهای همسایه نیز در حال سرمایهگذاری گسترده در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر هستند و بهزودی خود به صادرکننده برق تبدیل خواهند شد. کشورهایی مانند امارات، عربستان و عمان پروژههای بزرگی را در این زمینه آغاز کردهاند و احتمالا بهزودی مشکل کمبود برق خود را حل خواهند کرد.
حیدری در پایان تاکید کرد مساله انرژی خورشیدی یکی از معدود چالشهای کشور است که راهحل آن کاملا مشخص و شناختهشده است. برخلاف بسیاری از مسائل پیچیده اقتصادی و اجتماعی که راهحل روشنی ندارند، در مورد توسعه انرژی خورشیدی، هم فناوری و هم مدلهای اقتصادی آن کاملا شناختهشده است و تنها نیاز به اراده جمعی و هماهنگی بین دستگاهی برای پیشبرد سریع آن وجود دارد. به اعتقاد او، کشور در یک فضای آشفته و ناهماهنگ نمیتواند به اهداف توسعهای خود دست یابد و تنها در یک فضای هماهنگ است که میتوان انتظار داشت اتفاقات مثبتی در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر رخ دهد.
معمای ریال-ارز
دکتر محمدجواد دانش، معاون سرمایهگذاری راهبردی صندوق توسعه ملی، بهعنوان نماینده یکی از مهمترین نهادهای تامینکننده مالی پروژههای زیرساختی کشور، بحث خود را با تشریح چالشهای تامین مالی پروژههای انرژی خورشیدی آغاز کرد.
او توضیح داد که صندوق توسعه ملی با هدف حفظ ثروت بیننسلی و تبدیل ثروتهای نفتی به دیگر داراییهای تولیدی و پایدار تشکیل شده و به دنبال پروژههایی است که بازگشت دلاری داشته باشند. صندوق به صورت دلاری تسهیلات پرداخت میکند و از وامگیرنده نیز انتظار دارد که بازپرداخت ارزی داشته باشد تا منابع صندوق که متعلق به نسلهای آینده است، حفظ شود. چالش اصلی تامین مالی پروژههای خورشیدی از نگاه دانش آن است که برق در داخل کشور به ریال فروخته میشود، در حالی که بدهیهای سرمایهای و تجهیزات وارداتی باید به صورت ارزی پرداخت شود. این تناقض در جریانات نقدی ورودی و خروجی، ریسک بزرگی برای سرمایهگذاران محسوب میشود. او توضیح داد که اگر برق تولیدی توسط صنایعی که درآمد ارزی دارند (مانند صنایع صادراتی یا معادن) خریداری شود، آنها میتوانند از محل درآمد ارزی خود، تعهدات ارزی را پرداخت کنند و مشکلی نخواهد بود. اما چالش اصلی زمانی پیش میآید که خریدار برق، دولت یا مصرفکنندگانی باشند که درآمد ارزی ندارند و باید به ریال پرداخت کنند.
دانش با اشاره به تجربه نیروگاههای حرارتی بیان کرد: در حال حاضر 6 تا 7میلیارد دلار بدهی برای نیروگاههای حرارتی وجود دارد که به دلیل همین عدمتطابق ارزی-ریالی ایجاد شده است. وزارت نیرو به دلیل فروش برق به قیمتهای پایین و دریافت ریال، نتوانسته است تعهدات ارزی خود را در قبال سرمایهگذاران ایفا کند و این تجربه تلخ موجب بیاعتمادی سرمایهگذاران به طرحهای جدید شده است. در پاسخ به سوال مجری در مورد نحوه سرمایهگذاری و اینکه آیا صنایع باید خودشان سرمایهگذاری کنند یا از طریق صندوق توسعه ملی تامین مالی شود، دانش به تبیین مدل بهینه سرمایهگذاری پرداخت. او با اشاره به تجربه جهانی گفت: در هیچ جای دنیا، شرکتهای مصرفکننده انرژی خودشان همه فعالیتهای زنجیره ارزش را انجام نمیدهند. صنایع بزرگ که مصرفکننده عمده برق هستند، میتوانند هزینه انرژی مصرفی را پرداخت کنند، اما تخصص و سرمایه کافی برای سرمایهگذاری در احداث نیروگاه را ندارند و نباید منابع محدود خود را از فعالیت اصلی منحرف کنند. به باور دانش، برای توسعه انرژیهای تجدیدپذیر، باید شرکتهای تخصصی تولید برق یا بهاصطلاح «تولیدکنندگان مستقل برق» (IPP: Independent Power Producers) را تقویت کرد. این شرکتها که تخصص و تمرکزشان بر تولید برق است، میتوانند با سرمایهگذاری در احداث نیروگاههای خورشیدی، برق تولیدی را به صنایع یا شبکه سراسری بفروشند. او استدلال کرد که چنین رویکردی موجب تخصصی شدن فعالیتها و افزایش بهرهوری میشود و در بلندمدت به نفع همه ذینفعان خواهد بود.
دانش با لحنی انتقادی به مدل سرمایهگذاری فعلی پرداخت و استدلال کرد که تکلیف صنایع به تامین همه نیازهای انرژی خود، رویکردی نادرست است. او این نگرش را به تسری دادن همین منطق به سایر حوزهها تشبیه کرد و گفت: اگر ادامه دهیم، باید از صنایع بخواهیم گاز، آب و حتی ملزومات کارکنان خود را نیز تامین کنند. به اعتقاد وی، اصول اقتصادی و تجربه جهانی نشان میدهد که تخصصی شدن فعالیتها و تبادل در فضای بازار، موجب کارآیی بیشتر و رونق اقتصادی میشود.
معاون صندوق توسعه ملی در بخش دیگری از صحبتهای خود، به ظرفیتهای فعلی و هدفگذاری کلان کشور در حوزه انرژی خورشیدی اشاره کرد. طبق آمار ارائهشده توسط وی، ظرفیت تولید برق خورشیدی ایران در حال حاضر حدود ۸۵۰مگاوات است که در مقایسه با پتانسیل کشور و نیاز واقعی آن بسیار ناچیز است. هدفگذاری ملی برای این بخش، احداث ۳۰هزار مگاوات نیروگاه خورشیدی در یک دوره سهساله تعیین شده که با توجه به روند کند فعلی، تحقق آن بدون ایجاد تغییرات اساسی در سیاستها و فرآیندها دشوار خواهد بود.
دانش با ارائه آماری از وضعیت ناترازی انرژی در کشور، میزان کمبود برق در زمان پیک مصرف را حدود ۲۰هزار مگاوات اعلام کرد و هشدار داد که این ناترازی با توجه به روند افزایشی مصرف برق، احتمالا در سالهای آینده تشدید خواهد شد. او بر این نکته تاکید کرد که توسعه سریع ظرفیتهای تولید برق یک ضرورت انکارناپذیر برای کشور است و انرژی خورشیدی میتواند نقش مهمی در این زمینه ایفا کند.
به اعتقاد معاون سرمایهگذاری راهبردی صندوق توسعه ملی، امکان توسعه ۳۰هزار مگاوات نیروگاه تجدیدپذیر با اتکا به منابع صنایع وجود دارد، اما تحقق این هدف مشروط به ایجاد یک سیستم تضمین خرید قابل اتکا از سوی دولت است. دانش بر اهمیت عمل دولت به تعهدات خود تاکید کرد و گفت: صنایعی که سرمایهگذاری میکنند باید اطمینان داشته باشند که در ازای تولید برق تجدیدپذیر، برق موردنیاز آنها با پروفیلی ثابت تامین خواهد شد. به اعتقاد وی، این تضمین نباید صرفا به قوانین و مقررات رسمی متکی باشد، بلکه باید با قراردادهای دوجانبه الزامآور حقوقی پشتیبانی شود تا سرمایهگذاران از تغییرات احتمالی در سیاستها و مقررات آسیب نبینند.
موضوع مهم دیگری که دانش به آن پرداخت، پیشنهاد استفاده از ظرفیت سدهای کشور به عنوان ذخیرهساز انرژی بود. او تشریح کرد که ایران با دارا بودن نیروگاههای برقآبی با ظرفیت حدود ۱۰ تا ۱۲هزار مگاوات، میتواند از این پتانسیل به عنوان مکمل نیروگاههای خورشیدی استفاده کند. این رویکرد ترکیبی به این صورت عمل میکند که در طول روز، نیروگاههای خورشیدی به تولید برق میپردازند و نیروگاههای برقآبی با ذخیره آب پشت سدها، انرژی را برای ساعات پیک شب نگه میدارند. سپس در شب، این نیروگاهها با استفاده از آب ذخیرهشده، به تولید برق میپردازند. این ترکیب هوشمندانه میتواند ضمن کمک به پایداری شبکه برق، چالش اصلی انرژی خورشیدی یعنی عدمتولید در ساعات شب را نیز برطرف سازد.