کد مطلب: ۱۳۰۰۰
لینک کوتاه کپی شد

نشریه آتلانتیک بررسی کرد:

آیا فشار حداکثری علیه ایران در دوران ترامپ بازمی‌گردد؟

ترامپ با جهانی بی‌ثبات‌تر روبه‌رو خواهد شد. برنامه‌هایش برای جنگ‌های اوکراین و خاورمیانه مبهم است و حمایت از دموکراسی‌ها را کاهش می‌دهد. نگرانی‌ها درباره تمایل او به گرینلند و احتمال تعامل با روسیه وجود دارد. سیاست خارجی ترامپ با هدف تقویت نفوذ داخلی و کاهش وابستگی به ناتو است، اما احتمال افزایش تنش‌ها در آسیا و خاورمیانه را در پی دارد.

تریبون اقتصاد_«جاناتان لیمیر» (Jonathan Lemire) روزنامه‌نگار و خبرنگار سیاسی در نشریه‌های آمریکایی پولیتیکو و آتلانتیک

به گزارش فرارو به نقل از نشریه آمریکایی آتلانتیک، هنگامی که «دونالد ترامپ» رئیس جمهور منتخب ایالات متحده به کاخ سفید بازگردد، با جهانی بسیار خشونت‌بارتر و بی‌ثبات‌تر از زمانی روبه‌رو خواهد شد که چهار سال پیش مجبور به ترک آن شد. حضور او در جایگاه ریاست جمهوری به نظر می‌رسد خود، عاملی برای افزایش ناامنی در جهان باشد. او برنامه‌هایی نامشخص و نامطمئن برای خاتمه سریع جنگ‌های جاری در اوکراین و خاورمیانه ارائه کرده است. ترامپ با متحدان ایالات متحده دشمنی کرده، به بازگشت به دوران امپریالیسم آمریکا می‌اندیشد؛ دورانی که در آن ایالات متحده به‌راحتی سرزمین‌های موردنظرش را تصرف می‌کرد. او و مشاورانش تهدیدهایی را در زمینه آغاز جنگ‌های تجاری مطرح کرده و از جنبش‌هایی حمایت نموده‌اند که دموکراسی‌ها را تضعیف و اقتدارگرایان رو به رشد را تقویت کرده‌اند.

آیا سیاست «اول آمریکا» دولت ترامپ، جهانی ناامن‌تر می‌سازد؟

ترامپ بار دیگر آماده است سیاست خارجی مبتنی بر «اول آمریکا» را در پیش گیرد؛ سیاستی که بر معامله‌گری و تمرکز بر منافع داخلی استوار است. این مسأله نیز در شرایطی رخ می‌دهد که ضعف در رهبری قدرت‌های بزرگ می‌تواند چین را به حمله به تایوان ترغیب کند یا موجب بروز مجدد درگیری‌هایی در خاورمیانه شود؛ منطقه‌ای که اکنون در آستانه یکی از بزرگ‌ترین دگرگونی‌های تاریخی خود قرار گرفته است.

«جیمز استاوریدیس» (James Stavridis) فرمانده سابق نیرو‌های ناتو در این رابطه می‌گوید: «این بار ترامپ شاید کمتر باعث شگفتی شود، اما همچنان آزمونی دشوار خواهد بود. سیستم بین‌المللی آگاه است که ترامپ به‌طور طبیعی حامی متحدان نبوده و مواضعش غیرقابل پیش‌بینی است. متحدان و دشمنان به یک اندازه خواهند دانست که هیچ‌چیز رایگان نیست؛ همه‌چیز قابل مذاکره است.» مقامات دولت‌های ترامپ و بایدن در محافل خصوصی با تلخی اذعان دارند که ترامپ با میراثی قابل‌توجه وارد کاخ سفید خواهد شد. او اقتصاد سالمی را در اختیار خواهد گرفت و برخلاف بسیاری از رؤسای جمهور پیشین، در زمانی به قدرت خواهد رسید که آمریکا درگیر حضور گسترده نظامی در میدان‌های جنگ خارج از کشور نیست.

دو بحران پیچیده اوکراین و غزه که ترامپ وعده پایان سریع آنها را داده، به نقطه‌ای رسیده‌اند که طرفین خسته از درگیری تمایل به مذاکره نشان داده‌اند. رئیس‌جمهور منتخب هشدار داده که اگر حماس گروگان‌های ۷ اکتبر ۲۰۲۳ را تا زمان مراسم تحلیف او آزاد نکند، «خاورمیانه تاوان سنگینی خواهد پرداخت». پس از ماه‌ها مذاکره تیم بایدن، اکنون توافقی برای توقف جنگ و آزادی گروگان‌ها شکل گرفته است. در روز‌های پایانی دولت فعلی، ترامپ با سرعت تلاش کرده این دستاورد‌ها را به نام خود ثبت کند؛ بطوری‌که توافق انجام شده نیز با مشارکت نماینده او انجام شده است. با این حال، دستیابی به یک توافق دائمی فعلا امری نامشخص است؛ هرچند به نظر می‌رسد مداخله او نقش مهمی در این پیشرفت داشته است. بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل مشتاق است دوران دوم ترامپ را با روابط مثبت آغاز کند و به نظر می‌رسد حماس نیز از تهدیدات ترامپ نگران شده باشد. با این حال، همان‌طور که آتش‌بس تدریجاً اجرایی می‌شود، رفتار غیرقابل پیش‌بینی ترامپ می‌تواند این توافق شکننده را به خطر بیندازد.

آیا سیاست ترامپ در اوکراین قدرت روسیه را تقویت می‌کند؟

دونالد ترامپ در کارزار انتخاباتی خود بارها مدعی شده بود که جنگ میان روسیه و اوکراین را «کمتر از ۲۴ ساعت» پایان خواهد داد، اما بعداً این ادعا را تعدیل کرد. کی‌یف با نگرانی مراسم تحلیف او را دنبال می‌کند، زیرا ترامپ مدت‌هاست ناتو—اتحادی که به اوکراین کمک کرده—را مورد انتقاد قرار داده است. با وجود کمک‌های نهایی دولت بایدن به اوکراین، روسیه هنوز پیشروی‌های محدودی داشته است. تمایل ترامپ برای پایان سریع و مذاکره‌شده این درگیری، احتمالاً به شکلی ضمنی دستاورد‌های سرزمینی روسیه را به رسمیت خواهد شناخت.

کاخ سفید ترامپ و مجلس نمایندگان تحت تسلط هواداران شعار «عظمت را دوباره به آمریکا بازگردانیم» تمایلی به ارسال کمک‌های قابل‌توجه یا تجهیزات نظامی به خطوط مقدم اوکراین نشان نداده‌اند. هرچند اروپا ممکن است تلاش کند این خلأ را پر کند، اما بدون حمایت ایالات متحده توانایی اوکراین برای دفاع از خود به‌شدت تضعیف خواهد شد. برتری انسانی روسیه، که اکنون با اعزام نیرو‌های کره شمالی به‌عنوان نیروی کمکی تقویت شده است، افزایش خواهد یافت. این موضوع می‌تواند «ولادیمیر پوتین» را به این باور برساند که قادر است تنها با راهبرد جنگ فرسایشی به پیروزی برسد.

یکی از مقامات ارشد آمریکا، که به شرط ناشناس ماندن درباره دولت آینده صحبت کرده است، از تمایل دیرینه ترامپ به پوتین به‌عنوان نگرانی‌ای جدی یاد کرده است؛ به‌ویژه اگر تجاوز روسیه موجب فعال شدن پیمان دفاع متقابل ناتو شود. این مقام هشدار داده است: «اگر ترامپ کوچک‌ترین امتیازی به پوتین بدهد، پوتین از آن حداکثر بهره را خواهد برد. اگر ترامپ به‌طور کامل از اوکراین حمایت نکند و پوتین را برای پیشروی فراتر از این کشور تشویق کند، هزینه درگیری به‌مراتب بیشتر خواهد شد. فعال شدن ماده پنج ناتو، ایالات متحده را مستقیماً درگیر خواهد کرد.»

در درون تیم ترامپ، اختلاف‌نظر‌هایی درباره بهترین راهکار برای مواجهه با اوکراین و فراتر از آن در حال شکل‌گیری است. «استیو بنن» (Steve Bannon) مشاور ترامپ در دوره اول ریاست جمهوری، به‌شدت مخالف جهانی‌گرایی است. از سوی دیگر، ایلان ماسک، میلیاردر حوزه فناوری و یکی از تأثیرگذارترین مشاوران غیررسمی ترامپ، از نفوذ و ثروت خود در شبکه‌های اجتماعی برای حمایت از راست‌گرایان در بریتانیا و آلمان استفاده کرده است؛ گروه‌هایی که تمایل دارند از کی‌یف فاصله بگیرند. این دیدگاه‌ها با سیاست‌های «جی. دی. ونس»، معاون منتخب ترامپ همخوانی دارد.

با این حال، همه اعضای تیم ترامپ با این رویکرد موافق نیستند. مارکو روبیو، گزینه احتمالی برای وزارت خارجه، از حامیان جدی ناتو است و مایک والتز، مشاور امنیت ملی آینده، بر اعمال تحریم‌های شدیدتر علیه بخش انرژی روسیه اصرار دارد تا فشار اقتصادی بیشتری به دولت پوتین وارد شود.

آیا غیرقابل پیش‌بینی بودن ترامپ یک مزیت استراتژیک است؟

این اختلافات برای کسانی که دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ را به یاد دارند، کاملاً آشناست. تیم‌های دیپلماتیک و امنیت ملی او در آن دوره که در ابتدا شامل جمهوری‌خواهان سنتی با دیدگاه‌هایی نزدیک به اصول دیرینه حزب بودند، غالباً درگیر کشمکش‌های داخلی می‌شدند. هر دو جناح بار‌ها از رئیس‌جمهوری که تنها هدف ثابتش دریافت ستایش و تحسین بود، سرخورده می‌شدند.

نتیجه این وضعیت، سیاست خارجی‌ای بی‌ثبات و پراکنده بود. «کیم جونگ اون»، رهبر کره شمالی ابتدا با تهدید «آتش و خشم» روبه‌رو شد، اما پس از آن نامه‌هایی دریافت کرد که ترامپ آنها را «نامه‌های زیبا» نامید. چین از دشمن به شریک و سپس دوباره به دشمن تبدیل شد؛ حتی زمانی که دولت ترامپ تحریم‌های شدید علیه روسیه اعمال می‌کرد، خود او مکرراً به پوتین نزدیک می‌شد و در نشست هلسینکی، آشکارا از پوتین حمایت کرد و گزارش‌های نهاد‌های امنیتی کشور خود را نادیده گرفت.

در حالی که این رفتار غیرقابل پیش‌بینی در دوره اول موجب هرج‌ومرج شد، مشاوران جدید ترامپ معتقدند که این بار انجام چنین کاری می‌تواند یک مزیت راهبردی به حساب آید. به باور آنها، هیچ دشمن خارجی جرأت نخواهد کرد ترامپ را به چالش بکشد؛ وقتی واکنش او را نمی‌توان از پیش حدس زد. خود ترامپ نیز این ایده را در مصاحبه‌ای با روزنامه وال‌استریت ژورنال تقویت کرد. او در این مصاحبه اعلام کرد که برای جلوگیری از محاصره تایوان به نیروی نظامی نیازی ندارد، چرا که «شی جین‌پینگ»، رهبر چین «به من احترام می‌گذارد و می‌داند که من کاملاً غیرقابل پیش‌بینی‌ام».

این رویکرد شاید کمتر از نظریه «مرد دیوانه» ریچارد نیکسون حساب‌شده باشد و بیشتر به هوس‌های شخصی و میل به تمجید از سوی ترامپ مربوط شود، اما مشاورانش معتقدند که می‌تواند به نتیجه‌ای مشابه منجر شود. این ذهنیت به‌ویژه در دوره انتقال قدرت آشکار بود. در محافل آنلاین، نقشه‌هایی که نیمکره غربی را با مرز‌های اغراق‌آمیز ایالات متحده نشان می‌دادند، به محبوبیت رسیدند. در این نقشه‌ها، ناگهان گرینلند بخشی از ایالات متحده شده بود. کانال پاناما نیز همین‌طور و کانادا، همسایه محترم و آرام ایالات متحده در شمال، اکنون پنجاه‌ویکمین ایالت آمریکا تصور می‌شد.

از گرینلند تا کانادا؛ سیاست‌های غیرمنتظره ترامپ و نگرانی‌های جهانی

حتی در فضای خاص دوران ترامپ نیز برخی این اقدامات را بجای تلاش‌های جدی برای گسترش قلمرو، بیشتر به‌عنوان بازی‌های سیاسی تعبیر می‌کنند. برای مثال، ارسال دونالد ترامپ جونیور به گرینلند یا اشاره به «جاستین ترودو»، نخست وزیر کانادا با عنوان «فرماندار» بیشتر به شوخی‌های تحریک‌آمیز شبیه‌اند. با این حال، دولت‌های خارجی مدت‌هاست که یاد گرفته‌اند ترامپ را هم در سطح لفظی و هم به‌صورت جدی در نظر بگیرند.

تمایل ترامپ به گرینلند، که به دلیل موقعیت راهبردی و منابع طبیعی غنی این جزیره است، موجب نگرانی دانمارک، که مسئولیت اداره گرینلند را بر عهده دارد، و همچنین دیگر اعضای ناتو شده است. این نگرانی‌ها با امتناع ترامپ از رد احتمال استفاده از نیروی نظامی برای تصرف این منطقه تشدید شده است. در همین راستا، تهدید‌های او علیه پاناما و فشار‌های شدید بر کانادا، از جمله هشدار به اعمال تعرفه‌های سنگین، نشان می‌دهد که در دوران ریاست‌جمهوری او نمی‌توان روی نقش آمریکا به‌عنوان حامی نظم بین‌المللی مبتنی بر قوانین حساب باز کرد.

ترامپ در برابر تهران؛ آیا فشار حداکثری بازمی‌گردد؟

در دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ، خروج از توافق هسته‌ای ایران و اجرای کمپین فشار حداکثری از طریق تحریم‌ها، همراه با ترور قاسم سلیمانی، به انزوای تهران و کاهش نفوذ آن در منطقه انجامید. اکنون، ترکیب کابینه ترامپ با افراد تندرو علیه ایران، از جمله «مایک والتز» می‌تواند او را در تضاد با متحدان خلیج فارس قرار دهد که به نظر می‌رسد به دنبال کاهش تنش‌ها با تهران هستند. چیزی که به وضوح مشخص است، افزایش ابهام در سیاست‌های آتی ترامپ است. رئیس‌جمهور منتخب ایالات متحده خود نیز آشکارا از این آشفتگی استقبال می‌کند؛ زمانی که در یک کنفرانس مطبوعاتی از او درباره برنامه‌هایش برای ایران سؤال شد، با پاسخی مبهم گفت: «چگونه می‌توانم الان چیزی در این باره بگویم؟ این موضوعی نیست که پیش از وقوع یا عدم وقوع چیزی بخواهم در موردش صحبت کنم. نمی‌خواهم شما را ناراحت کنم، اما فکر می‌کنم این موردی نیست که بخواهم الان در مورد ایران یا هر جای دیگری از جهان به آن پاسخ بدهم.»

 

بیشتر بخوانید
دیدگاه
پربازدیدترین مطالب
تازه‌ترین عناوین