آن رویِ ترامپ در مورد ایران!

«از یاد نبریم که هنوز ابتدای کار دولت ترامپ است. آنطور که نشریه فایننشال تایمز اخیرا در گزارشی هشدار داده، هنوز دولت ترامپ با تنشهای جدی با دیگر قطبهای قدرت در دنیا رو به رو نشده است؛ موضوعی که تقریبا وقوع آن قطعی است. وقتی این سناریو محقق شود، سطح بحرانها علیه آمریکا به قدری افزایش مییابند که ایران اولویت سابق خود با محوریت سیاستهای تقابلی واشنگتن را برای این کشور از دست میدهد.»
تریبون اقتصاد_از همان زمان قطعی شدن پیروزی «دونالد ترامپ» در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ آمریکا، بسیاری بر این باور بودند که او بار دیگر با حضور در کاخ سفید، رویکردهای به شدت خصمانه و تقابلی را علیه ایران در پیش خواهد گرفت. موضوعی که نمودهای عینی خود را پیشتر نیز در دوره چهار ساله دولت اول ترامپ هم به نمایش گذاشته است با این حال، خیلی زود این پیش بینیها رنگ واقعیت به خود گرفتند.
به گزارش فرارو؛ ترامپ در چیزی بیش از دو ماه حضور خود در قدرت، فشارهای گسترده و معناداری را در ابعاد سیاسی، اقتصادی و بین المللی و البته با محوریت جنگ روانی، علیه تهران در دستورکار قرار داده است. او اجرایی شدن قانون Ship Act علیه شبکه صادرات نفت ایران را خواستار شده است. در عین حال، دولت وی معافیتهای واردات برق عراق از ایران را لغو کرده و به بغداد فشارهای گستردهای را وارد کرده که اجازه دهد نفتِ اقلیم کردستان عراق صادر شود.
اقدامی که با هدف کاهش اثرات مخرب حذف صادرات نفت ایران از بازارهای جهانی صورت میگیرد. در عین حال، او به صراحت ایران را تهدید میکند که اگر نخواهد در مورد پرونده اتمیاش با واشنگتن مذاکره کند، باید انتظار سناریوهای بدی نظیر اقدام نظامی علیه سایتهای اتمی خود را داشته باشد.
از چشم اندازی بین المللی نیز تیم ترامپ در حال رایزنیهای گسترده با محوریت انجام اقداماتی هماهنگ و موثر علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد و زمینه چینی برای فعال سازی مکانیسم ماشه علیه تهران هستند و البته که در آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز آمریکا به همراه تروئیکای اروپایی فشارهای خود علیه ایران را افزایش دادهاند. جدای از این ها، دولت ترامپ با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نظیر عربستان سعودی و امارات نیز رایزنیهای جدی را برای ضربه زدن به ایران و افزایش محدودیتها علیه این کشور در دستورکار دارد.
حال در این فضا که صرفا شاهد تشدید خصومتورزیهای دولت ترامپ علیه ایران هستیم، شاید عجیب باشد اگر بگوییم ترامپ میتواند برای ایران فرصتساز هم باشد! به بیان ساده تر، ترامپ آنگونه که «ادوارد لوکاس»، سردبیر سابق نشریه اکونومیست اخیرا در مقالهای گفته، با نیت حل برخی مشکلات، سیاستها و اقداماتی را در دستور کار قرار میدهد، اما در نهایت خروجی آنچه انجام میدهد، بدتر شدن همان مشکلات و نه حل آنها برای آمریکا است؛ موضوعی که به ضرر این کشور است. از این رو ترامپ حداقل از سه منظر میتواند روی دیگری نیز برای ایران داشته باشد و برای تهران فرصتهای قابل توجهی را هم خلق کند.
۱: تضعیف اولویت تقابل با تهران از سوی واشنگتن
از یاد نبریم که هنوز ابتدای کار دولت ترامپ است. هنوز آنطور که نشریه فایننشال تایمز اخیرا در گزارشی هشدار داده، دولت ترامپ با تنشهای جدی با دیگر قطبهای قدرت در دنیا رو به رو نشده است؛ موضوعی که تقریبا وقوع آن قطعی است. وقتی این سناریو محقق شود، سطح بحرانها علیه آمریکا به قدری افزایش مییابند که ایران اولویت سابق خود با محوریت سیاستهای تقابلی واشنگتن را از دست میدهد.
دیر یا زود، بحرانهای جدی و گستردهای در روابط آمریکا با چین، اتحادیه اروپا و دیگر شرکا و رقبای آمریکا در محیط بین المللی، ایجاد خواهند شد. همین حالا ترامپ اعلام کرده که به دلیل اقدام کانادا جهت قطع ارسال برق به آمریکا سعی دارد بلایی بر سر این کشور بیاورد که در کتابهای تاریخ آن را بنویسند! اقدامی که کانادا آن را به تلافی از وضع تعرفههای گمرکی دولت ترامپ بر صادرات کانادا به آمریکا انجام داده است.
تردیدی نیست که دیر یا زود، اروپا هم میلیاردها یورو خسارتِ ناشی از جنگ تعرفهای ترامپ را برنخواهد تابید و علیه دولت آمریکا دست به اقدامات گستردهای میزند. مسائل و معادلاتی که میتوانند تا حدی فشارهای اقتصادی به آمریکا و مردم این کشور را تشدید کنند. حال در این فضا، ترامپ تا حد زیادی از اولویت برخورد و تقابل با ایران، بالاجبار هم که شده دور خواهد شد؛ موضوعی که میتواند برای ایران فرصتساز باشد.
۲: ایجاد فضای بازی تازه برای ایران
وقتی روابط نزدیکترین متحدان آمریکا با این کشور به دلیل مسائل اقتصادی و جنگ تجاری ترامپ تضعیف شود، ایران میتواند بسترهای مساعدی برای بازیگری کسب کند. در واقع، ایران از ضعف اقتصادی دیگر کشورهای جهان در شرایط فشارهای اقتصادی ترامپ میتواند بهره برد و تا جای ممکن به ویژه با اهرم انرژی، فرصتهای تازه و بکری را به آنها ارائه کند. تقریبا اغلب تحلیلگران مسائل راهبردی اجماع نظر دارند که ترامپ یک اروپای ضعیف را میخواهد تا بتواند به آن تحکُم کند. این چیزی نیست که اروپاییها مایل به آن باشند. جالب است که حتی نزدیکترین متحدان واشنگتن در قاره اروپا یعنی انگلیس و فرانسه نیز علنا از سیاستهای ترامپ انتقاد میکنند؛ این یعنی روابط میان اروپا و آمریکا که سنتا بهشکل سنتی مبتنی بر اتحاد راهبردی بوده، اکنون با شکافهای جدی رو به رو شده است. موضوعی که صرفا تحت تاثیر مسائل اقتصادی نیست و مسائلی نظیر رویکردهای مخرب آمریکا با محوریت جنگ اوکراین و به خطر افتادن امنیت اروپا هم در رابطه با آن موثر است. درست در همین فضا که صرفا هم به اروپا محدود نیست، ایران میتواند از دلِ بحران برای خود خلق فرصت کند و مثلا با ارائه برخی مشوقها به بازیگران خارجی، زمینههای مساعدی را برای صادرات انرژی و یا دیگر اقلام به آنها (و یا حتی بهره برداری سیاسی به نفع خود) فراهم سازد.
۳: تکرار یک تجربه تاریخی
وقتی دوره نخست حضور ترامپ در قدرت و سیاستهای وی علیه ایران را بررسی میکنیم، میبینیم که اگرچه او و دولتش چالشهای اقتصادی جدی را برای کشورمان ایجاد کردند، با این حال آنها تا حد زیادی خودِ آمریکا را هم در محیط بین المللی به ویژه در مورد پرونده ایران منزوی کردند. هنوز نشست شورای امنیت که در قالب آن تمامی ۱۵ عضو شورای امنیت به غیر از جمهوری دومینیکن (رای ممتنع داد) و خودِ آمریکا که به نفع ایران رای دادند و با سیاست فشار حداکثری واشنگتن علیه ایران مخالفت کردند، از یاد نرفته است؛ موضوعی که حتی سبب شد تا در آن دوره، ترامپ از شدت عصبانیت، «نیکی هیلی»، نماینده وقت آمریکا در سازمان ملل را از سِمت خود برکنار کند. تجربه نشان داده که سیاستهای تهاجمی ترامپ، لزوما به خلق دستاورد برای وی ختم نمیشوند و در بسیاری از مواقع، موجب وحشت دیگر کشورها میشود و اراده آنها برای ایستادگی در برابر آمریکا را تقویت میکنند. همین حالا، ترامپ و ترامپیستها به شدت از راستگرایان افراطی در اروپا نظیر «فردریش مرتس» در آلمان (کسی که انتظار میرود بهزودی سمت صدراعظمی را در آلمان بر عهده گیرد) حمایت میکنند. با این حال واقعیت این است که این طیفها در اروپا خود جزو اصلیترین منتقدان ترامپ هستند.
مرتس اخیرا اعلام کرده که اولویتش، کاهش وابستگی آلمان و اروپا به آمریکا است. از این رو، اینکه تصور شود ترامپ صرفا با مهره «مرد دیوانه» علیه ایران و جهان بازی میکند و یکهتاز به پیش میرود، به هیچ عنوان نسبتی با واقعیتهای میدانی ندارد و تاریخ عکسِ آن را به کرات نشان داده است.